بررسی امکان بهره مندی از مفهوم نقش در برقراری ارتباط میان سازه و معماری

یکی از عوامل جدایی و ناهماهنگی سازه و معماری، فقدان ادبیات مشترک در مفاهیمی است که ارتباط میان این دو را بیان می کنند. یکی از مفاهیمی که می تواند بیانگر رابطه ی سازه و معماری باشد مفهوم نقش است که مفهوم بسیار گسترده ای در ادبیات فارسی است. هنگام استفاده از عبارتی مثل نقش سازه در معماری معانی بسیاری را می توان برداشت کرد که هر یک نوعی رابطه میان سازه و معماری برقرار می کنند. در پژوهش حاضر برای رسیدن به پاسخ این پرسش که چه مولفه هایی از مفهوم نقش می تواند در برقراری رابطه ی سازه و معماری مورد استفاده قرار گیرند، ابتدا مولفه های این مفهوم در ادبیات فارسی بررسی شد. در این قسمت مشخص شد مفهوم نقش می تواند معانی متفاوت ساختاری، صوری، نمایشی، اعتباری، عملکردی، هارمونیک، اکتشافی و مرتبط با گذشته یا آینده را انتقال دهد. سپس مولفه های واژه ی Role مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد این واژه سه معنی اعتباری، عملکردی و نمایشی نقش را در خود دارد. سپس با بررسی مفهوم نقش (Role) در علوم انسانی مشخص شد این مفهوم (در این سه معنا) می تواند انتسابی یا اکتسابی باشد. سپس با در نظر گرفتن تفاسیر مختلف طراحان و کاربران از معانی نقش سازه، مصادیق معماری و نمونه هایی از ادبیات معماری بررسی شدند و مشخص شد پنج معنای ساختاری، صوری، نمایشی، اعتباری و عملکردی نقش در برقراری رابطه ی سازه و معماری کاربرد داشته. در نهایت با روش استدلال و قیاس، مدل معماری به مثابه خانواده پیشنهاد شد. در این مدل سازه یکی از اعضای شکل دهنده (مثل پدر در خانواده) است و نقش های مختلف آن و انتسابی یا اکتسابی بودن آن ها را می توان به کمک این مدل شرح داد. باید در نظر داشت بدون تعریفی روشن از مفاهیم سازه و معماری نمی توان رابطه ا ی معین بین آن ها در نظر گرفت.

کلیدواژه ها:

سازه ، معماری ، نقش ، استراکچر