بررسی همگرایی معنایی در واژگان مربوط به باد، باران، گل و برنج در زبان گیلکی بر اساس نظریه نسبیت زبانی ساپیر-وورف: شواهدی از گونه های غرب گیلان

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 536

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

این مقاله در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CELS02_020

تاریخ نمایه سازی: 20 آبان 1397

چکیده مقاله:

قرن بیستم را قرنی آمیخته با ظهور نگرش های گوناگون نسبی گرایانه در حوزه های مختلف می شناسیم و نیز مطالعات زبان شناسانه تعدادی از دانشمندان به نسبی گرایی زبانی منتج گردیده است. مبدا فرضیه نسبیت زبانی و رابطه متقابل زبان، اندیشه و فرهنگ به فرانز بو از بنیانگذار مردم شناسی در آمریکا بر می گردد و تلاش های دانشمندانی نظیر ساپیر و وورف موجب ایجاد این نظریه ارزشمند شده است. طبق این نظریه، زبانی که فرد می آموزد چارچوب فکری او را مشخص خواهد کرد و همچنین قادر است نقش تعیین کننده ای در شکل گیری اندیشه و جهان بینی فرد بگذارد. نظریه مذکور دارای دو مقوله ثابت و یکپارچه با عناوین جبرگرایی زبانی(دیدگاه افراطی و نسبیت زبانی (دیدگاه خفیف) می باشد. پژوهش حاضر سعی دارد تا با آوردن شواهدی موثق از ترادف های رایج، نظریه نسبیت زبانی را در سایه زبان گیلکی به جهت اهتمام ورزیدن به بقای این زبان مورد بررسی قرار دهد و از آنجایی که کاربرد واژگان در هر زبانی ریشه در فرهنگ، زندگی روزمره، اقتصاد و معیشت مردم آن دیار دارد می تواند بیانگر تفکر مردم نیز باشد. مقاله پیش رو پژوهشی توصیفی- تحلیلی است و داده های آن به صورت میدانی جمع آوری شده است

نویسندگان

آذین احمدی اصلی چنگریانی

دانشجوی کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران

سیدمیثاق حبیب زاده کوزانی

دانشجوی کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران