سماع و رقص در تصوف

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 934

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CFTP05_289

تاریخ نمایه سازی: 20 خرداد 1398

چکیده مقاله:

سماع نوعی به وجد آمدن هنگام از خود به در شدگی عارفان است. سماع با مولانا شناخته شده است. صوفیه سماع را آرامش دل عاشق و غذای جان و دوای درد سالک می شمارند. آنها معتقدند که ترانه دلنواز رباب و بانگ جانسوز نی سبب جمعیت حال و آرامش روح عارف می شود. رقص شوریدگی و خروش عواطف است. از نظر صوفی رقص، نماز وارستگان و ساز و نوای مطرب عشق است. سالکان در سماع و رقص ملکوتی خویش با حرکات موزون و با زیر و بم متناسب جنبش اعضاء خروش نهاد و اندرون خود را نمودار می سازند. سماع صوفیان ساز و آوازهایی است که با سرودن ترانه های عرفانی و نواختن آهنگهای موسیقی و دست افشانی و پایکوبی توام با رقص و چرخش انجام می شود. سماع که بیشتر با نام مولانا شناخته شده است، بعد از درگذشت وی به صورتی معین درآمده است و کلا در طریقت مولویه نماینده و سمبل این طریق شده است. در اصل عربی است و از ریشه (سمع) مآخوذ شده است که مانند (سمع) و (سمع) به صورت مصدر و اسم می آید و به معنی شنیدن، شنواندن، گوش دادن سخنی که شنیده می شوده، شهرت و نام نیک، یاد شدن و ... است و مجازا به معنی رقص،نغمه، وجد، حال و ... از آن استفاده می شود. هدف از مقاله حاضر بررسی سماع و رقص در تصوف از زمان به وجود آمدن و سیر تاریخی آن تا به امروز می‎باشد.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

نجمیه کرمی

کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دبیر آموزش و پرورش ناحیه یک اراک