ارزیابی نظریه وکالتی و مقایسه آن با نظریه مساوات خواه

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,424

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CICEAUD01_1195

تاریخ نمایه سازی: 29 فروردین 1397

چکیده مقاله:

برنامه ریزی وکالتی و برنامه ریزی مساوات خواه , به دلیل خواست مشترک آن دو،در دخالت دادن هرچه بیشتر گروه های محروم جامعه در فرآیند های سیاستگذاری و تصمیم گیری شهری، مترادف هم دانسته اند.تفاوت این دو رویکرد برنامه ریزی در آن است که برنامه ریزی وکالتی با تمرکز ویژه بر گروه های محروم انگاشتی محدودتر از برنامه ریزی مساوات خواه به شمار می رود.برنامه ریزی وکالتی پیشنهاد می کند که گروه های مختلف اجتماعی اجازه داشته باشند طرح ها و برنامه هایی برای توسعه شهر،منطقه یا محله پیشنهاد کنند در حالی که برنامه ریزی مساوات خواه به محتوا و مضمون برنامه ها با هدف افزایش برابری سر و کار دارد. در این مقاله با اشاره به سیر تکوینی نظریه های برنامه ریزی شهری، ارتباط رویکرد برنامه ریزی وکالتی پل دیویدوف با رویکرد برنامه ریزی مساوات خواه به عنوان اولین مبانی فکری در زمینه طرح مباحث اجتمایی، فرهنگی در زمینه برنامه ریزی شهری بررسی و مقایسه شود. از آنجایی که سیاست های تخصیص و توزیع منابع در شهرها، توسط برنامه ریزان شهری صورت می گیرد، بنابراین برنامه ریزان شهری، مجریان اصلی اجرای عدالت اجتماعی در شهرها هستند از این رو به مطالعه این دو نظریه پرداخته تا نقش و تاثیرآنها را در برنامه ریزی شهری بررسی کنیم. روش تحقیق در این مقاله به شکل تحلیلی- تفسیری است که از طریق داده های کتابخانه ایی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که برنامه ریزی شهری وکالتی و مساوات خواه زمانی می تواند از حالت شعاری خود فاصله گرفته و به سمت کنش گری حرکت کند که به اصول پذیرش تفاوت ها در جامعه، قدرتمند کردن صداهای طبقات پایین در روابط قدرت، دخالت دادن شهروندان درهنگام سیا ستگذاری برای آینده شهر و همگانی کردن برنامه ریزی شهری، پایبند باشد.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

عارفه اسلامی

دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری دانشگاه غیرانتفاعی مازیار رویان

طاهره شهبازی

دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری دانشگاه غیرانتفاعی مازیار رویان