از دیالکتیک دود شدن و به هوا رفتن تا تخریب خلاقانه در فضای شهری تجربه ی جاکارتا درسی تامل برانگیز برای فضای عمومی تهران و سایر کلانشهرهای ایران

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 465

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CICEAUD01_1482

تاریخ نمایه سازی: 29 فروردین 1397

چکیده مقاله:

شکاف حاصل شده میان طبقات اجتماعی بیش از هر چیز بر فضای شهری تاثیر گذاشته و این فضا را به کارزاری برای روایت تعارض میان دو گروه ثروتمند و فقیر تبدیل کرده است. این فضای شهری عموما تنها دست آویز قشر رانده شده به حاشیه برای بازماندن در صحنه ی رقابت طبقاتی است و این گروه از نگاه شهرسازان و مسیولین در راستای استفاده بهینه از فضای عمومی، اغلب باعث اغتشاشات بصری و یا معضلات حرکتی می گردند، در راستای حل این معضل، بسیاری از طراحان، سرمایه گذاران و حتی دولت با طرح های نوسازی، بهسازی و بازسازی در جهت حذف این افراد که در ظاهر چهره ی شهر را مخدوش ساخته اند، از تنها تجلیگاه آرمان هایشان، به خصوصی سازی و تجاری سازی این فضاهای شهری پرداخته اند. این مسیله که عمدتا به دلیل نگاه بخشی و کوته بینانه به شهر و فضای شهری و قدرت یافتن سرمایه گذاران در میان کارفرمایان طرح های شهری است تنها بر انباشت سرمایه ی سرمایه داران و توسعه دهندگان شهری مبادرت می ورزد. اصلی ترین قربانی این تضاد باز تولید شونده توسط تغییرات پیاپی کالبد شهری که هم می توان آن را حاصل مدرنیسم و یا سرمایه داری و یا هردوی آنها دانست، فضای شهری و منظر شهری است. در این پژوهش با روش پهنانگر و پدیدار شناختی سیر تغییرات و نگرش ها از دیالکتیک دود شدن و به هوا رفتن از نظر مارکس تا مصرفی نمودن شهرها در بیان هاروی ، به تخریب خلاقانه اصطلاح بکار برده شده توسط شومپییر رسیدیم که نگاهی نو به جامعه کارآفرین مدرن دارد. طی مطالعات کتابخانه ای و بررسی تطبیقی توصیفی این تعریف رایج در زمینه کارآفرینی با مسایل شهری، تجربه ی شهری جاکارتا را به عنوان پایتخت کشوری در حال توسعه تجربه و آینه ای برای شهر تهران یافتیم که در آن طراحان و مسیولان خودآگاه یا ناخودآگاه با نوسازی ها و تجاری سازی فضا نه تنها این معضل را حل نکرده بلکه به آن دامن می زنند. جاکارتا که اختلاف طبقاتی در آن به دلیل عدم توجه طرح ها و برنامه ها به آنها و حتی مشکلات عمده مدیریتی بسیار گسترش یافته است، به نوعی آینده ای مذموم برای کلانشهر تهران را نمایش می دهد که در صورت تداوم طرح های بی پایه شهری و حتی معماری و تخصیص فضا به ویژه در بافت های مرکزی که تبدیل به مکان مبادلات تجاری شده، رخ خواهد داد. از این رو این مقاله با بررسی این تجربه و تطبیق آن با مفاهیم ارایه شده سعی در ارایه راهکارهایی در جهت پرهیز از این نتایج دارد.

نویسندگان

رها مسیح

کارشناس ارشد طراحی شهری دانشگاه تهران