جایگاه فضای سایبر و شبکه های اجتماعی در بزه دیدگی جنسی اطفال و نوجوانان و راه-های پیشگیری از آن در نظام حقوق کیفری ایران

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 470

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CONFHAKIM01_212

تاریخ نمایه سازی: 11 شهریور 1397

چکیده مقاله:

رشد سریع تکنولوژی و دسترسی جهانی و فراگیر به اطلاعات و وسایل و تکنولوژی های اطلاعات، پیامدهایی را به دنبال داشته است. اطفال و نوجوانان به طور خاص با دسترسی ای که به کامپیوتر و فناوری های سیار و استفاده از فضای سایبر به وسیله این ابزار ها دارند در دهه های اخیر موضوع جرایم متعددی بوده اند که تاثیر بسزایی بر سلامت و زندگی آنها داشته است. اگرچه سوءاستفاده از اطفال و نوجوانان به ویژه اطفال و نوجوانان دختر پدیده ای نوظهور و نوین محسوب نمی گردد، با این حال، شرایط کنونی تربیت آنها و نوع دسترسی و تغییر سن کاربری فضای مجازی با توجه به تحولات جوامع در عصر دیجیتال موضوع را سخت تر و پیچیده تر کرده و آسیب های بیشتری را متوجه کودکان و نوجوانان نموده است. رشد و گسترش فضای سایبر و شبکه های اجتماعی و اینترنتی، استفاده روزافزون اطفال و نوجوانان از این شبکه ها، در کنار به وجود آوردن محیطی تعامل محور در بستر اینترنت، زمینه ظهور جرایم سایبری را در رابطه با این گروه افزایش داده است. بزه های ارتکابی در این حوزه که در قالب جرایم سایبری تحلیل می شوند، گونه های مختلفی را دربرمی گیرند که از آن جمله می توان هرزه نگاری و بزه دیدگی جنسی ایشان اشاره نمود. یافته های پژوهش ها نشان می دهد که یکی از جرایم معمول در فضای سایبر و شبکه های اجتماعی، قربانیت جنسی این گروه است. در این راستا، کودکان و نوجوانان به انحاء مختلف، از این طریق می توانند بزه دیده جرایم جنسی واقع می شوند. ارسال پیام متنی، صوتی و تصویری در کنار ایجاد حساب های کاربری جعلی و سوءاستفاده از کودکان و یا نوجوانان با توجه به شرایط سنی خاص و حساس آن ها، می تواند به عنوان مهم ترین زمینه تحقق بزه دیدگی برای این گروه از رهگذر فضای سایبر و شبکه های اجتماعی به حساب آید. در این شبکه ها، افراد از طرق مختلفی هم چون جستجوی نام، شماره تلفن، رایانامه، استفاده از قابلیت GPS و ... می-توانند با اشخاص دیگر، ارتباط برقرار نمایند. از این رو و با توجه به آن که به موازات افزایش برقراری ارتباط با افراد غریبه، امکان بزه دیدگی جنسی کودکان و نوجوانان افزایش می یابد، به نظر می رسد که شبکه های مذکور، قابلیت بالایی جهت قربانیت جنسی زنان دارد. علاوه بر آن، نمایه عمومی کاربران در تنظیمات اولیه، امکان یافتن کاربران زن از طرق مختلف، عدم نظارت اولیه این شبکه ها در ارسال تصاویر و ویدیوها، عدم سازوکارهای مناسب جهت شناسایی هویت واقعی کاربران و ورود بدون رضایت به گروه ها، ظرفیت این آن هارا در حوزه بزه دیدگی جنسی این گروه، افزایش خواهد داد. به رغم مشکلات بیان شده، به نظر می رسد که با وجود قابلیت بالای این شبکه ها در قربانیت جنسی این قشر، اعمال فیلترینگ فضای مزبور به طور کلی، به عنوان ابزاری پیشگیرانه نمی تواند کارایی لازم را به همراه داشته باشد؛ چرا که علاوه بر سلب حق دسترسی به اطلاعات به مثابه یکی از حقوق بنیادین افراد در چارچوب حقوق شهروندی، امکان غلبه بر فیلترینگ با توجه به ابزار های ضدفیلتر در شرایط کنونی به راحتی امکان پذیر خواهد بود. علاوه بر این، به نظر می-رسد که در خصوص قشر و گروه آسیب پذیر کودکان و نوجوانان، استفاده از ابز هارهای پیشگیرانه فراکیفری و استفاده از روش های تعلیمی و آموزش محور به مراتب در مقابسه با ابزارهای پیشگیرانه کیفری، از قابلیت پاسخگویی بیشتری برخوردار است.

نویسندگان

مریم خالق پرست

پژوهشگر دوره دکتری حقوق کیفری و جرمشناسی دانشگاه اوکلند نیوزلند