برهم کنشی زبان و فرهنگ و نقش آن در آموزش زبان خارجی

زبان به عنوان توانش ویژه انسان با پدیده فرهنگ درهم تنیدگی همیشگی دارند. زبان اصولا پدیده ا ی اجتماعی است.ابزاری بنیادی برای فهم رفتار بشر است و با آن می توان در یافت که انسان ها، رویدادهای محیط زندگی شان می نگرند و آن ها را چگونه تحلیل و توصیف می کنند . بدون شک زبان و فرهنگ دو عنصر کلیدی یادگیری زبان خارجی محسوب می شوند. آموزش زبان بدون آشنایی با فرهنگ گویشوران آن تقریبا مانند موجود ناقص الخلقه ایست که اعضای بدنش در هماهنگی با هم کار نمی کنند ، از سویی دیگر شناخت فرهنگ بدون آشنایی با زبان نیز به سختی میسر است. به طوری که می توان از ترجمه های موجود برای شناخت موضوعات مورد مطالعه بهره گرفت اما این مورد هم بدون کاستی نخواهد بود. در این نوشتاراهتمام داشته ایم علی رغم بررسی های دقیق و بجای پژوهشگران پیشین ازجنبه های کمتر دیده شده به این موضوع بپردازیم. از این رودراین مقاله به دنبال یافتن پاسخ این دغدغه بوده ایم که به چه نحوی درساختارهای مستقیم وغیرمستقیم دسترسی زبان آموز به محتوای درسی آموزشی با مولفه های فرهنگی مناسب است عمل کرد.

کلیدواژه ها:

فرهنگ ، آموزش زبان خارجی ، جامعه شناسی ، زبان شناسی