بررسی تفاوت تاثیرات عناصر و پارامترهای معماری بر مغز و ذهن باتوجه به نوع جنسیت و اصل قراردادن روانشناسی

رشته معماری دارای ریشه های عمیق در سنت های باستانی است که به دنبال بهینه سازی فیزیولوژیکی پاسخ های رفتاری انسان به محیط طراحی شده زندگی است.است.نظریه پردازان گشتالت بیان می کنند که مغز انسان برای درک موضوعات پیچیده ای که از اجزای گوناگونتشکیل اند،تشکیل شده اند، این روش را در پیش می گیرد که تمام اجزاء را در قالب یک موضوع واحد جمع بندی کند و در ابتدا یک درککلی باشند،کلی از آن موضوع حاصل می کند. هرچقدر که اجزای این مجموعه وابستگی و ارتباط منطقی تری با یکدیگر داشته باشند، گشتالت آن مجموعه مستحکم تر است و درک پیچیدگی آن نیز با پذیرد.با تلاش کمتر و راحت تر صورت می پذیرد.علم مغز و اعصاب برای مفاهیم جدید معماری با توجه به مکانیسم ها و قابلیت های مغز برای اکتساب، ذخیره سازی، سازماندهی، بازیابی و استفاده از اطلاعات در فضابرای آسایش جسمی و روانی انسان در حال انجام بررسی می باشد که به این پرسش رسش پاسخ دهد که تصویرهای غنی ازطراحی خوب چگونه بر مغز و ذهن ما تاثیرگذارد ؟همه ما کم و بیش شرایط کلی محیط و فضاهایی را که به انسان احساس «شادی » و « غم »می دهند،تجربه کرده ایم.درکتاب « کروزه » 4791 نیز مثال های متعددی از مواردی که شرایط کلی محیط به وسیله تحریک یک احساسهایویژه در انسان موجب دگرگونی رفتار می شوند گزارش شده است.منظور از این تحقیق درک پاسخ انسان به فضاهای طراحی برای ایجاد یک زبان مشترک بین معماران، دانشمندان و کاربران فضای آموزشی ساخته شده و بهبود بخشیدن به سطح کیفی آن در جهت افزایش بهره وری این فضاهاست

کلیدواژه ها:

بهینه فیزیولوژیکی بهینه سازی فیزیولوژیکی ، آسایش روانی آسایش جسمی و روانی ، گشتالت