چگونگی درک آثار هنری

برای درک هنر باید زبان آن را آموخت و هنرمندان مهمترین عامل درک و شناسایی زیبایی و آثار هنری اند.زیبایی و هنر یا ساخته ی طبیعت بوده یا دست پرورده ی هنرمندان! زیبایی پیش از هنر در طبیعت وجود داشته ولی درک آن در ابتدا مشکل و شناخت آن توسط هنرمند صورت گرفته استهم اکنون نیز مردم ابتدایی و کم ذوق و اکثر افراد مکتب نیافته و بی دانش در برابر آن همه زیبایی تاثیر چندانی در خود احساس نمی کنند.البته درک هنری در بعضی افراد در اثر مشاهده آثار هنری در محیط پیرامونشان بطور نا خودآگاه تا حدودی تقویت یافته و پرورش می یابد.ابتدا مناسب است تعدادی از تعاریف هنرو منشأ آن را به شکلی کلی برای روشنتر شدن درک مطلب به یاد آوریم. اصطلاحمشهور تخنه در فلسفه یونان باستان توسط افلاطون و ارسطو در تبیین هنربهکار برده شد که چگونه انسان به تقلید از طبیعت میپردازد ونفس این عبور و تقلید از طبیعت و واقعیت )تخنه( هنراست. البته تفاوتهایی بین افلاطون و ارسطو در چگونگی تقلید و ارزشش وجود دارد. نظریه بیان، هنررا بیان عواطف و تمنیات درونی انسان میداند و تولستوی و کروچه از جمله این هنرمندان هستند