بررسی کهن الگوهای مکتب یونگ در افسانه جمشید و چهل گیسو
سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 901
فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
CSPLLL01_040
تاریخ نمایه سازی: 25 آذر 1395
چکیده مقاله:
کهن الگو» از اصطلاحات روانشناختی مکتب یونگ است که برای نشان دادن محتوای ناخودآگاه جمعی به کار می رود. آنها الگوهای مکرری هستند که در ناخودآگاه بشر به صورت مشترک وجود دارند. برخی از این کهن الگوها در این مکتب عبارتند از: سایه، آنیما، پیردانا، آنیموس و... . داستان های رمزی و یا افسانه ها نمودی از تراوشات ناخودآگاه ذهن بشر هستند. از این رو با داشتن ریشه در ناخودآگاه جمعی بستر بسیار مناسبی برای تحلیل روانکاوی در مکتب یونگ فراهم می نمایند. به عقیده ی یونگ: درک این داستان های افسانه ای می تواند ما را در درک چگونگی رشد روان کمک نماید. افسانه ملک جمشید از جمله افسانه های خوب ایرانی است که علاوه بر داشتن جنبه ی سرگرمی در ادوار گذشته در لایه های زیرین خود به خوبی با مکتب روانشناسی تحلیلی یونگ در حال، مطابقت دارد. ملک جمشید شخصیت اصلی داستان به دنبال شکار آهو پا به عرصه ناخودآگاه خود می گذارد و با آنیمای درونش ملاقات می کند. او به کمک آنیما پا به دالان های تو در توی ناخودآگاهش می نهد و با دیگر آنیماهایش نیز یگانه می شود. در پایان با سایه خود روبه رو می شود که با کمک پیردانا بر او غلبه می کند و فرایند فردیت او پایان می پذیرد و در آخر به صورت نمادین حاکم شدن او پایان تکامل و رشد روحی او را نشان می دهد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
مژگان پوربختیار
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
مژده غیبی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :