پیش بینی خودکارآمدی معلمان براساس یادگیری سازمانی و کیفیت زندگی کاری

این پژوهش با هدف پیش بینی خودکارآمدی معلمان براساس یادگیری سازمانی و کیفیت زندگی کاری انجام گرفت. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و از لحاظ زمان گردآوری داده ها در زمره تحقیقات مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان مرد شهرستان ثلاث باباجانی که تعداد آنها برابر با 152 نفر بود، تشکیل داد که از این تعداد بر اساس جدول مورگان و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده 107 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون (1973)، پرسشنامه خودکارآمدی معلمان اسچانن – موران و وولفولک (2001) و پرسشنامه یادگیری سازمانی نیفه (2001) بود که روایی آن ها مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 71/.، 77/. و 89/. محاصبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد که نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین یادگیری سازمانی با کیفیت زندگی کاری (478/0=r)، بین یادگیری سازمانی و خودکارآمدی معلمان (631/0=r) و بین کیفیت زندگی با خودکارآمدی معلمان (515/0=r) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که از میان ابعاد یادگیری سازمانی، بعد کار و یادگیری گروهی به میزان 51/5 درصد، بعد اشتراک دانش به میزان 37/6 بعد رهبری مشارکتی به میزان 29/0 و بعد توسعه شایستگی های کارکنان به میزان 21/1 درصد و از میان ابعاد کیفیت زندگی کاری؛ بعد پرداخت منصفانه به میزان 2/28 درصد، بعد شرایط کاری ایمن به میزان 19/3، بعد توسعه قابلیت ها به میزان 39/5 بعد قانون گرایی به میزان 17/6 درصد و بعد توسعه یکپارچگی سازمانی به میزان 20/1 درصد قابلیت پیش بینی خودکارآمدی معلمان را داشتند.

کلیدواژه ها:

کیفیت زندگی کاری ، یادگیری سازمانی ، خودکارآمدی معلمان.