هوش استراتژیک مدیران و میزان رضایتمندی مردم

این تحقیق به بررسی رابطه هوش استراتژیک مدیران دستگاه های اجرایی و ادارات دولتی با میزان رضایتمندی مردم (مراجعه کنندگان به این دستگاه ها ) در شهرستان ریگان می پردازد، در این تحقیق از روش توصیفی تحلیلی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است، جامعه آماری در این پژوهش شامل دو گروه می باشند. گروه اول شامل کلیه مدیران دستگاه ها، سازمان ها و ادارات دولتی شهرستان ریگان هستند که مجموعا 37 نفر بوده که پرسشنامه هوش استراتژیک مدیران از تمامی آنها جمع آوری گروه دوم شامل (مراجعه کنندگان) از کیفیت خدمات ارایه شده سازمان ها و ادارات دولتی شهرستان ریگان می باشد که به جمعا 370 نفر در 37 دستگاه اجرایی به ازای هر دستگاه ده نفر پرسشنامه سنجش کیفیت خدمات ارایه شده سازمان ها و ادارات دولتی بصورت تصادفی در دستگاه مذکور به وسیله پرسشگران توزیع و اطلاعات موردنیاز جمع آوری گردیده است. جهت جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه هوش استراتژیک پروفسور جان ر.ولز (2007) و پرسشنامه سنجش رضایتمندی از کیفیت خدمات ارایه شده پاراسورامن و همکاران (2009) استفاده شده است که میزان اعتبار آنها براساس محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای پرسشنامه هوش استراتژیک 0/904 و برای پرسشنامه رضایتمندی از کیفیت خدمات 0/893 محاسبه گردیده است. ضمنا روایی محاسبه شده برای پرسشنامه هوش استراتژیک 0/833 و برای پرسشنامه کیفیت خدمات برابر با 0/889 می باشد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه اصلی تحقیق نشان می دهد که بین هوش استراتژیک مدیران و رضایتمندی مردم (مراجعه کنندگان) از کیفیت خدمات ارایه شد. هر رابطه معناداری مستقیم و افزایشی وجود دارد. علاوه بر این نتایج حاصل از آزمون فرضیه های فرعی تحقیق نشان می دهد که بین هر یک از ابعاد سیزده گانه هوش استراتژیک شامل (آینده نگری، بینش اجتماعی، هم افزایی سازی، ایده سازی، کل گرایی، نگرش فلسفی، قدرت تشخیص، قدرت پیش بینی، استنباط ابهام، سازگاری، تحلیل ذهنی، یکپارچگی و کارآفرینی) مدیران و رضایتمندی مردم (مراجعه کنندگان) از کیفیت خدمات ارایه شده رابطه معناداری مستقیم و افزایشی وجود دارد و در رضایتمندی مرددم (مراجعه کنندگان) از کیفیت خدمات ارایه شده تاثیر مثبت داشته اند.

کلیدواژه ها:

هوش استراتژیک ، رضایتمندی از کیفیت خدمات ، هوش ، کیفیت