بررسی مسائل ومشکلات اجتماعی فرزندان بی سرپرست وخانوده های باسرپرست زن شهریاسوج درسال 1393-94

فرزندانی که در محیط خالی از عشق و دلبستگی خانوادگی ودر فضای ناامن بزرگ وتربیت می شوند در معرض بحران های عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و روحی قرار خواهند گرفت و این بحران ها با آنکه در ظاهر گریبانگیر همان افراد و فرزنداناست اما در معنای عمیق تر و در باطن،جامعه را گریبانگیر و مبتلای خود می سازند. پژوهش حاضر که با هدف بررسی مسائل و مشکلات اجتماعی فرزندان بی سرپرست و خانواده های با سرپرست زن در شهر یاسوج می باشد، از نظر نوع هدف یک بررسی کاربردی، از نظر وسعت پهنانگر، از نظر دامنه خرد و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی می باشد. روشتحقیق در این پژوهش روش میدانی با استفاده از تکنیک پیمایش، و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی فرزندان خانواده های بی سرپرست می باشد که تعداد آنها 11300 نفر می است. همچنینحجم نمونه در این تحقیق 374 نفر می باشد. پژوهش حاضر بر اساس تئوری های مختلف از جمله پارسونز، مک کوئن، گلوکس و... به دنبال بررسی ارتباط بین بی سرپرستی و یا سرپرستی زنان به عنوان متغیر مستقل و احساس محرومیت،اعتماد اجتماعی، گرایش به ادامه تحصیل، احساس شادی، انزوای اجتماعی، سلامت روانی، احساس تنهایی به عنوان متغیروابسته می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین بی سرپرستی و یا سرپرستی زنان با متغیرهای احساس محرومیت، انزوای اجتماعی، احساس تنهایی ارتباط مثبت و مستقیم و با متغیرهای اعتماد، گرایش به ادامه تحصیل، احساس شادی ارتباط منفی و معکوس معنادار وجود دارد و بنابراین تمامی فرضیه های این پژوهش تأیید شده اند.

کلیدواژه ها:

بی سرپرستی ، سرپرستی زنان ، وضعیت اجتماعی ، یاسوج