مدیریت راهبردی در سازمانها (با استفاده از چپ مغزى ، راست مغزى)

مدیریت راهبردی، مدیریتى در سطح کلان بوده نیازمند نگرشهاى کلى و جامع مىباشد. محیطى که داراى خصوصیات خلاق و تغییر و تحول است راهبرد متفاوت از محیط با خصوصیات منطقى و نظم گرا جستجو مىکند. نیز سازمانى که داراى هر کدام از دو خصوصیت ذکر شده با قوت بیشتر باشد استراتژیها، سیاستها و روندهاى متفاوتى را مىطلبد. با توجه به مطالعات گستردهاى که در زمینه چپ مغزى و راست مغزى و تأثیر آن بر رفتار و نیازهاى فردى و هنجارهاى گروهى و اجتماعى صورت گرفته و تفاوتهایى که در فرهنگهاى مختلفشرقى و غربى بدست آمده به نظر مىرسد بتوان از این مقوله که یک خصوصیت ژنتیکى و قابل محاسبه مىباشد در زمینه مدل سازىهاى مدیریتى و برنامهریزى محیطهاى کوچک و بزرگ بهره وافر برد. سوال تحقیق ما این که: چه رابطه ای بین راست مغزی – چپ مغزی و مدیریت راهبردی درسازمان وجود دارد؟ روش این تحقیق توصیفی و نوع آن ترکیبی میباشد. نتیجه تحقیق آن بوده است که با توجه به خصوصیات بالای چپ مغزی در درون سازمان و راست مغزی بالا در مخاطبین( مشتریان) مدیریت سازمان بایستی در درون سازمان ازراهبرد برنامه ریزی و در محیط آن از راهبرد کارسالارانه استفاده نماید. در درون سازمان در جذب افراد خلاق کوشیده، در بالا بردن سطح توانایى خلاقیت افراد با استفاده از روشهاى تشویق و تنبیه و شیوههاى مدیریت مشارکتى و... تلاش نماید. در رابطه با محیط نیز براى نزدیک کردن فاصله، مخاطبین خود را تفکیک کرده، براى هر گروه از چپ مغز و راست مغز با توجه به نیازهاى دیگر سنى و تحصیلى و... محصولات متناسب پیشبینى و برنامهریزى نموده فاصله باقیمانده را با تبلیغات ولحاظ کردن روشهای دوسویه مناسب پر نماید

کلیدواژه ها:

مدیریت راهبردی ، راست مغزی ، چپ مغزی ، سازمان