بررسی ارتباط میان باورهای قرآنی و میزان افسردگی

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 662

فایل این مقاله در 22 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

GHADIRCONF01_088

تاریخ نمایه سازی: 13 شهریور 1396

چکیده مقاله:

با توجه به آموزه های خود شناسی و پیرامون شناسی قرآن، همچنین ارتباط تنگاتنگ بین افکار فرد نسبت به خود و پیرامونش با افسردگی، پژوهش پیش رو در تلاش است تا به بررسی ارتباط میان باورهای قرآنی و میزان افسردگی بپردازد. جامعه ی آماری ، 50 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی بوده که مورد آزمون BDI-II قرار گرفتند. باورهای قرآنی در قالب ده آموزه ی قرآنی تشریح شده است. ارزیابی باورهای قرآنی، از طریق پرسشنامه ی محقق ساخته ، با مقیاس لیکرت صورت گرفت. پایایی این پرسشنامه، با روش تنصیف 0/70 و روایی آن از طریق اعتبار محتوا و اعتبار هم گرا % 80 ارزیابی گردید. روش آماری، توصیفی استنباطی بوده و از ضریب هم بستگی پیرسون، رگرسیون خطی و آزمون کای- مربع استفاده شده ست. ضریب همبستگی میزان افسردگی و باورهای قرآنی 0/61 با p=0/01، یافته ی اصلی این پژوهش است. بر اساس یافته های فرضیه های فرعی، باور به آموزه های استنباط شده از آیه تکلیف (البقره/ 286 ) و آیه ی شاکله(الاسراء/ 84 ) برای تعدیل انتظارات فرد از خود، همچنین باور به همراهی بخت هر کسی با افکار و رفتار آگاهانه و مختارانه ی خویشتن، مطابق با آموزه های استنباط شده از آیه ی 11 سوره الاسراء، بیشترین همبستگی منفی با میزان افسردگی را دارد. باور افراد نسبت به ارزشمندی شان نزد خداوند(الحجر/ 29 ) با میزان افسردگی در دومین درجه ی اولویت است. ارتباط میزان پایبندی فرد نسبت به قاعده ی شکر(ابراهیم/ 7) و میزان افسردگی در سومین درجه قرار دارد. همبستگی باور به آموزه ی آیه ی لقد خلقنا الانسان فی کبد (البلد / 4) با افسردگی در چهارمین درجه است. میزان نگرش مقایسه ای فرد با میزان افسردگی ارتباطی در درجه پنجم دارد. فرضیه های فوق با p=0/01 ، تایید شده است. میزان افسردگی با سه متغیر: میزان تاسف گرایی نسبت به رخدادهای ناگوار؛ میزان انتظار فرد از دیگران؛ نوع نگرش فرد نسبت به سرنوشت؛با p=0/05 ارتباط معنا دار دارد. اما با p=0/01 ، ارتباط معنا داری ندارد. از یافته های قابل تامل پژوهش حاضر این که نماز خواندن افراد مورد پژوهش، با میزان افسردگی هیچ ارتباطی ندارد. بنابراین به نظر می رسد نماز خواندن در جامعه ی مورد پژوهش، نمی تواند مصداق کامل اقامه ی نمازی باشد که خداوند در قرآن کریم بیان فرموده است. بر پایه ی نتیجه گیری های فوق، پیشنهاد می شود آموزه های قرآنی مورد تایید این پژوهش، به ترتیب اولویت در رفع خطاهای شناختی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین پژوهشی مداخله ای در باره ی اقامه ی نماز در درمان افسردگی انجام شود.

نویسندگان

سیده فاطمه موسوی

دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز، گروه معارف اسلامی، شیراز، ایران

سید حسین موسوی

دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون، گروه الهیات، کازرون، ایران

سید منصور زارع

دانشگاه جامع علمی کاربردی شیراز، گروه مدیریت، شیراز، ایران