نسبت دین و فرهنگ در سیاستگذاری فرهنگی

با وجود گسترش مباحث سیاست گذاری فرهنگی، همچنان تعاریف و تلقی های مختلف از مفهوم فرهنگ، نقش آن در سیاست گذاری و ارتباط آن با نهادهای دیگر اجتماعی همچون دین مطرح است. با توجه به محوریت دین در فرهنگ ایرانی و سیاستگذاری های فرهنگی در ایران، یک مساله مهم و مبنایی، نسبت دین و فرهنگ در نظریه های اجتماعی و جامعه شناختی است. این نسبت اهمیت محوری در سیاستگذاری فرهنگی دارد. متفکران کلاسیک علوم اجتماعی هرکدام به نوبه خود تلاش کرده اند که به این مساله پاسخ بدهند. در این نوشتار سعی شده که با تحلیل نظریات برخی از متفکران جامعه شناسی که در حوزه دین و فرهنگ مطالعات گسترده ای انجام داده اند این مساله مورد مداقه قرار گیرد. نکته کلیدی آنست که هریک از این نظریه پردازان دین را درمحدوده جامعه و به مثابه امر اجتماعی بررسی کرده اند، لذا دین بخشی از فرهنگ و جامعه است، و ذیل این دو مفهوم قرار می گیرد. بر این اساس تعمیم تعمدی دین به همه عرصه های فرهنگ، در سیاستگذاری ها، نه تنها به فربه شدن بیش از حد دین، بلکه به ناکارامدی سیستم های فرهنگی منجر خواهند شد.

کلیدواژه ها:

دین ، فرهنگ ، جامعه شناسی ، سیاستگذاری فرهنگی