حقیقت وجودی انسان و تاثیر آن در سبک زندگی

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 5,641

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

GOHARSHAD01_001

تاریخ نمایه سازی: 8 تیر 1398

چکیده مقاله:

بدانکه انسان، مرکب است از جوهر لطیف روحانی و بدن کثیف جسمانی و کوته نظران هیکل محسوس را انسان دانند و جوهر غیبی را که از حواس حیوانی پنهان است، نیابند و انسان را قالب کثیف که آلت روح است، شمارند و بصیر ناقد، حقیقت او را مجموعه ی کونین و برزخ بین العالمین داند. کما قیل:حدانسان به مذهب عامه ح8ی8وانی/ است مستوی القامه پهن ناخن برهنه پوست زمو / بادو پاره سپر به خانه و کو****آدمی چیست برزخ جامع / صورت خلق و حق در او واقع ظاهرش بر کنار ساحل فرق / باطنش در محیط وحدت غرق کوچکترین واحد اجتماعی در یک جامعه، خانواده است. خانواده ها با هم جمع شده یک جامعه را تشکیل می دهند. این است که هر وقت ارتباط خانواده ها و ارتباط در خانواده بد باشد، جامعه هم بد می شود و هر وقت در جامعه ارتباط افراد خوب باشد، مجموعا جامعه هم خوب می شود.ازدواج امر بسیار خوب است و باید مورد توجه قرار گیرد. همانوطر که بیکاری مذموم است. البته در انتخاب همسر باید دقت نمود و مشکلات اقتصادی را نباید مانعی برای ازدواج قرار داد.در مورد ازدواج، ممنوعیتی که برای هر مسلمان معتقد به اسلام که باید رعایت نمود، این است که زن به هیج وجه نباید با مرد غیر مسلمان ازدواج کند. همین رعایت را که نمود، از ممنوعیت کناره گرفته و ازدواج او مجاز است.مرد باید تمام وقت خود راد تقسیم کند، مدتی را به عنوان کار بگذراند ولی ساعاتی را باید داخل خانواده با زن و فرزند باشد و از طرفی مرد گذشته از وظیفه کار و تامین معاش خانواده، وظیفه ح9سن سلوک با زن و فرزند هم دارد که در قرآن فرموده است:ولهن مثل الذی علیهن بالمعروف(سوره بقره آیه 228)یعنی آنچه از نیکی ها گفته ایم، برای زن هم مثل مرد در زندگی خانوادگی وجود دارد.متاسفانه در حال حاضر دنیا طوری شده که از جهات مختلف از جمله، جهت اقتصادی و غیر اقتصادی روابط خانوادگی خراب شده و دلیل یک قسمت عمده ی خرابی معنوی جامعه این است که ارتباط های خانوادگی بر مبانی اساسی استوار نیست. مبانی اساسی در ارتباط با خانواده چند چیز است: یکی مسائل اقتصادی و دیگری هم مسائل فطری می باشد، مثل نیاز زن به مرد و مرد به زن. هر دو اولاد دارند و باید به اولادشان برسند و همچنین مسائل اجتماعی می باشد که غیر از مسائل اقتصادی است.فشارهایی که احیانا در محیط کار به کسی وارد می شود و یا در جامعه می بینید، متاسفانه موجب شده که روابط خانوادگی سست شود و مساله ی طلاق زیاد شود. البته طلاق حرام نیست و حلال است، منتها پیغمبر (ص) فرمودند: مکروه ترین امر حلال در نظر من طلاق است . البته که حلال است ولی در نظر من خوب نیست. همانطور که خود ازدواج با رضایت طرفین انجام می گردد، اگر طلاق هم طوری باشد که با رضایت طرفین باشد خیلی بهتر است.دو آیه در قرآن هست که یکی درباره ازدواج است که خداوند می فرماید: از ازدواج نترسید. نترسید از اینکه چیزی ندارید، ازدواج کنین و خداوند شما را به کرم خویش بی نیاز خواهد ساخت سوره نو ایه 32 این است که در فقه اسلامی دو نوع طلاق موافقی ذکر شده به نام خلع و مبارات که بنشینند و با هم توافق کنند.بیشتر مسائل اقتصادی است که زندگی را تیره می کند. مسائل اقتصادی در بعضی از افراد موجب قوت ایمان می شود ولی متاسفانه اکثرا موجب اشتغال فکری می گردد که در دنیای امروز حق هم دارند و باید سعی کرد که این کدورت ها برد دل ننشیند و آن اتکا و توکل را داشته باشد.در شرح حال شقیق بلخی یک از عرفای بزرگ، شاگرد ابراهیم ادهم در تذکره الاولیاء به این مضمون می نویسد: وقتی تاجر بود و تجارت می کرد و به این طرف و آن طرف می رفت. می گوید: برای تجارت به ترکستان رفتم، یک معبد بودایی بود. در معبد بودایی دیدم که بت می پرستند، به یکی از آن ها گفتم: چرا این بت را می پرستید االله را بپرستید. گفت: االله کیست گفتم: االله همان خالق است، االله همان رزاق و روزی رسان است. گفت: تو خودت به این االله معتقدی گفتم بله! گفت: اگر معتقدی که قادر است پس باید در همان شهر خودت به تو روزی بدهد، پس چرا بلند شدی و به اینجا آمدی شقیق از حرف او منقلب شد و برگشت. البته منظور این می باشد که اگر کسی معتقد باشد که خداوند رزاق اسست، رزاق بودن هیچ منافاتی با زندگی عادی ندارد و همینطور در داستانی دیگر حاتم اصم، مرید شقیق بلخی، چهار همسر داشت. خودش چیزی نداشت. در قدیم بنابر اقتضای آن زمان با لباس ژنده کار می کرد و زندگی آن ها را هم تامین می کرد و روی اصل توکل هیچ وقت هم در نماند. سعدی شعری دارد در مورد همین حاتم اصم از لحاظ چشم پوشی از خطلای دیگری، می گوید: گروهی برآندد از اهل س9خ4ن / که حاتم اصم بود، باور م8ک4ن

نویسندگان

سعید جعفری

کارشناسی ارشد، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یزد، یزد، ایران