مقایسه روانشناسی جایگاه حقوقی زن در قرآن و اسلام و کنوانسیون های بین المللی
محل انتشار: اولین همایش قرآن و روانشناسی
سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 3,436
فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
GPSY01_011
تاریخ نمایه سازی: 4 مرداد 1399
چکیده مقاله:
مکتب انسان ساز اسلام، که قوانین آن از وحی سرچشمه گرفته، بانگرشی فراگیر و با درنظر گرفتن همه حقوق و ویژگی های زن، منزلت وکرامت والایی را برای اوقائل شده است. بدون شک از نظرتکوینی، تفاوت های حکیمانه ای میان زن و مرد وجود دارد، اما درعین حلا بین حقوق وتکلایف زن و مردنوعی تعادل-که متناسب با شان و فطرت هریک از آن دو است- برقرار می باشد. در دهه های اخیر موضوع زن بعنوان یک مسئله جهانی دراعلامیه های بین المللی همچون کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان و سند 2030 موردتوجه قرار گرفته،که ماهیت اصلی آنها، ایجاد نوعی تشابه کامل میان زن و مرد- بدون لحاظ هرگونه استثنا- و براساس جنسیت است و در این مورد لازاماتی را فراروی دولتها و ملتها قرار می دهد. این پژوهش باروش توصیف وتحلیل متن و به شیوه کتابخانه ای و میدانی،درصدد بررسی تطبیقی موادحاکم براین معاهدات بین المللی، با دیدگاه دین اسلام و آیات قرآن در مورد حقوق زن است. مداقه درتفسیرآیات متعددقرآن کریم، حقوقی چون: حق تکوینی و تشریعی، حق اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و... رابرای زن به عنوان حقوق مسلم لحاظ شده، درحلایکه این معاهدات فقط یک بعد از وجود زن، آن هم بعد جنسیتی او را درنظر گرفته، و قائل به تساوی جنسیتی شده اند. این اسناد اشتغال زنان را، عامل مهم جلوگیری از وابستگی زنان به مردان و خانواده دانسته، و تعهدات مادری و همسری را تحت تاثیر قرار داده وجایگاه زن را، به یک شریک جنسی صرف تنزل داده، وطلاق را از یک پدیده مذموم، به عنوان یک راهکار انسانی نشان داده اند. حلا آنکه طبق آیات الهی، مفاد این اعلامیه ها و اسناد بین المللی بانیازهای طبیعی زن درتضاد آشکار بوده و نوعی بی احترامی و ظلم مضاعف به زن، وحتی به مرد است که موجب اضمحلال خانواده وجامعه خواهد شد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
طاهره محسنی
دکترای تفسیر تطبیقی
خدیجه احمدی بیغش
دانشجوی دکتری تفسیر تطبیقی