تاثیر اختلالات شخصیت بر مشکلات رفتاری – اجتماعی در معلولان

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 408

فایل این مقاله در 7 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

HUMAN03_060

تاریخ نمایه سازی: 5 آبان 1397

چکیده مقاله:

در هر جامعه ای به ویژه در جوامع صنعتی، سیاست های اجتماعی با هدف حفظ و بهبود سلامت اجتماعی جامعه تدوین و با برنامه های ویژه ای اجرا می شوند. سلامت اجتماعی در کنار سلامت جسمی، سلامت روانی و سلامت معنوی، مجموعه ای را به وجود می آورد که مفهوم سلامت را به طور کلی در جامعه تعریف می کند. در محدوده هر یک از انواع سلامتی، بخشی به پیشگیری و بخشی به درمان اختصاص دارد.عموما مردم گمان می کنند بین مشکلات روانی و بزهکاری رابطه نزدیکی هست. اما باید گفت به جز ارتباط بزهکاری با اختلال شخصیت ضد اجتماعی در دیگر موارد اختلالات روانی با میزانهای بالاتر جرم و جنایت ملازمه ندارند البته گاهی روابط بسیار اختصاصی وجود دارد. برای نمونه بزهکاری نادری چون مادرکشی با اسکیزوفرنیا و قتل های خانوادگی توام با خود کشی قاتل , با افسردگی و کشتن نوزاد با روان پریشی پس از زایمان مرتبط هستند در این مقاله کوشش بر این است که بر پایه اطلاعات موجود رابطه بین معلولان ذهنی و بزهکاری معلوم گردد. هر مشکل قبل از پیدایش دارای سوابق و نشانه هایی است که بر اثر گذشت زمان به شکل گیری مشکل می انجامد و لذا هیچ مشکلی فاقد تاریخچه نمی باشد. مطالعه گذشته مشکل به مددکار کمک می کند تا عمق مشکل را به خوبی شناسایی کرده و در ارایه مداخله درمانی دقیق تر عمل کند، گاهی هنگام دریافت اطلاعات مربوط به مشکل تمام یا بخشی از تاریخچه مشکل دریافت شده است یا با مطالعه پرونده، تاریخچه آن مشخص می شود. تشخیص عقب ماندگی ذهنی بر پایه ترکیبی است از نارسایی هوش و عدم کفایت اجتماعی برای کاربرد روزانه بالینی , عقب ماندگی ذهنی بر پایه تقسیم بندی های سازمان جهانی بهداشت و انجمن روان پزشکان آمریکا به چهار طبقه تقسیم می شود. این چهار محدوده بر مبنای آزمون هوش بهر (وکسلر) با میانه 100 و انحراف معیار 15 است. عقب ماندگی خفیف ذهنی، هوش بهر 50-55 تا 70 عقب ماندگی متوسط ذهنی , هوش بهر 35-40 تا 50-55 عقب ماندگی شدید ذهنی هوش بهر 20-25 تا 35-40 و عقب ماندگی عمیق ذهنی هوشبهر پایین تر از 20-25 را شامل می شود. تمامی افرادی که به دلیل فقدان یکی از ملزومات زندگی متعارف اجتماعی به گونه ای متفاوت از سایرین زندگی می کنند معلولند. از این رو پرداختن به روانشناسی معلول از اهمیت بالایی برخوردار است همانطور که تفاوت دیدگاه های افراد بشر که زاییده تفاوتهای وجودی و شخصایتی آنهاسات موجاب پیدایش شاخه های گوناگون در علم شد، نیاز علم برای شناسایی هر چه بیشتر انسانها به این گسترش و تنوع روز افزون گرایش های علمی ما، کمک شایانی کرده است.

نویسندگان

حمید قاسمپور جهانگیر

کارشناس ارشد روان شناسی بالینی