هوش فرهنگی و مدیریت درسازمان های جهانی

یکی از توانایی های رفتاری بروز واکنش های هیجانی است و با عبور از مرزهای فرهنگی و جغرافیایی بسیاری از هیجانات در فرهنگ های مختلف دگرگون شده و در مواجهه یا موقعیت های فرهنگی جدید افراد نیاز به توانایی دارند که با بهره گیری از آن مدیریت صحیح درمحیط های بین فرهنگی داشته باشند .در سال های اخیر به هوش عاطفی توجه شده ، هوش عاطفی1یعنی توانایی افراد در درک حالت های هیجانی دیگران و اداره و کنترل حالت های هیجانی خود در ارایه تعاملات بهبود یافته ، همچنین هوش فرهنگی ادر دو سطح سازمانی و منطقه ای مورد توجه است ، هوش فرهنگی به مدیران کمک می کند تا حساسیت فرهنگی خود را افزایش دهند.افراد از نظر قابلیت هوش فرهنگی در یک سطح نیستند و هر کس در مواجهه با فرهنگ های بیگانه، رفتار متفاوتی از خود بروز می دهد و بطور کلی برای موفقیت مدیران و رهبران جهانی ، سه نوع هوش شفاهی ، عاطفی و فرهنگی ضروری است و از آنجایی که هوش فرهنگی دارای عنصر توانایی و قابلیت است و هر چند می تواند در فردی به شکل ذاتی وجود داشته باشد ولی می توان آن را از طریق آموزش در مدیران جهانی برای درک تفاوتهای بین فرهنگی و کسب مهارتهای لازم فرهنگی پرورش داد.معرفی هوش فرهنگی می تواند به عنوان عامل کلیدی در موفقیت مدیران جهانی و همچنین عاملی جهت کسب مزیت رقابتی پایدار برای شرکت هایی که استراتژی جهانی شدن رابرای خود در نظر گرفته اند باشد.هوش فرهنگی نقش مهمی در پیش بینی موفقیت مدیران جهانی در ماموریت های کاری از طریق سازگاری اثربخش در وضعیتهای بین فرهنگی بازی می کندهمچنین نقش مهمی در مدیریت منابع انسانی بین الملل بویژه در فرایند انتخاب و ارزیابی کاندیدای ماموریت های کاربین المللی ایفا می کند.در این مقاله سعی شده است تا با ارئه تعاریفی از هوش فرهنگی و نقش آن در موفقیت مدیران جهانی بررسی و تشریح گردد .

کلیدواژه ها:

هوش فرهنگی ، استراتژی ، جهانی شدن ، مزیت رقابتی