مبانی فلسفی پوزیتیویسم و دگرگونی هویتی انسان مدرن

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,286

فایل این مقاله در 9 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICCRT04_241

تاریخ نمایه سازی: 30 شهریور 1397

چکیده مقاله:

گسست نگرش انسان به خود و جهان پیرامون خود از دنیای سنت به دنیای مدرن، موجب چرخشی هستی شناختی و معرفت شناختیگشت که زندگی انسان را در تمام ابعاد حیات اجتماعی دگرگون نمود و این مساله به صورت بندی نظری کاملا متطور شده ای منجرگشت که هویت انسانی و فرهنگی جوامع را تحت تاثیر قرار داد. از قرن 15-16 میلادی و با ظهور اندیشمندان مدرن غربی همچونفرانسیس بیکن، دیوید هیوم و امانویل کانت علم به معنای تجربی آن، جای هرگونه معرفت بشری را گرفت و هرگونه معرفت دیگر رااعم از دینی، فلسفی و... فاقد اعتبار قلمداد گردید. این تحولات با پیدایش مکتب پوزیتیویسم و ورود آن به علوم انسانی، هویت جدیدیبرای انسان مدرن در یک زمینه تاریخی خاص ایجاد نمود. هدف این پژوهش بررسی این روند و تاثیراتی که این روند بر هویت انسانمدرن گذاشته است، میباشد. روش این پژوهش مطالعهی اسنادی و با استفاده از منابع دسته اول و دسته دوم مکتوب موجود می باشد.این تحولات در زمینه انحصارطلبی علوم تجربی و بیاعتباری سایر معارف، انسان را به موجودی اقتصادی، بیگانه از خود و دیگران وحتی از اشیاء پیرامون خود و محصور در جنبهی فنی تبدیل کرد. جنبه های معنوی و درونی انسان که او را به نوعی از حیوان متمایزمی کند از هویتش حذف گردید و انسان به سان یک ماشین مکانیکی در نظر گرفته شد که دایما در حال کار و کسب سود و منفعتشخصی خویش است. انسان در جنبه مادی خویش محصور گشت و از هرآنچه غیر از طبیعت مادی وجود داشت، دست کشید وهویتش در همین جهان مادی تعریف گشت.

نویسندگان

مهدی اکبری گلزار

دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه شاهد