نظریه های عدالت در فلسفه سیاسی

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,243

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICJE01_044

تاریخ نمایه سازی: 26 تیر 1398

چکیده مقاله:

می توان سه حوزه تمدنی خاص را درباره موضوع عدالت در تاریخ فلسفه سیاسی در نظر گرفت. حوزه تمدن یونانی، حوزه تمدن اسلامی و حوزه تمدنی مدرن. در مقاله حاضر، برخی از مهم ترین نظریه های عدالت در هر یک از این گفتمان ها، بررسی می شود. از طریق این بررسی معلوم خواهد شد که درباره مفهوم عدالت و اینکه عدالت با مفاهیم دیگر اخلاقی و سیاسی چه ارتباطی دارد اختلافات بنیادینی در حوزه های تمدنی مختلف وجود دارد. علت این امر را باید در مبادی و مبانی جهان شناختی و معرفت شناختی و انسان شناختی آنها دانست. این مبادی مختلف، همان چیزی است که تبیین کننده اختلافات ذکر شده بر سر مفهوم عدالت است. تلقی از عدالت در فضای تمدنی مدرن، با آنچه که در فضای اسلامی و حتی یونانی وجود دارد، تمایزات بنیادینی دارد. فلاسفه سیاسی مدرن، به دلیل برداشت خاصی که بویژه از انسان و جهان داشته اند، به جنبه های ماورایی و مافوق طبیعی انسان توجهی نداشته اند. تلقی از انسان به عنوان یک فرد جدا از اجتماع، نیز موجب شده است که فردگرایی به یکی از عناصر عمده ی نظریه های مدرن در باب عدالت تبدیل شود به گونه ای که می توان ادعا کرد فردگرایی در نظریه های مدرن، گفتمان غالب بوده است. یکی از ویژگیهای مشترک نظریه های عدالت در فضای تمدنی اسلامی و یونانی، همبستگی و وحدت معیارهای عدالت فردی و عدالت اجتماعی است. به این معنا که نمی توان تصور کرد یک انسان به لحاظ فردی فاقد معیارها و موازین عدالت باشد اما مجموعه ای از این افراد بتوانند یک جامعه عادل را تشکیل دهند.

نویسندگان

محمد شجاعیان

استادیار گروه علوم سیاسی / پژوهشگاه حوزه و دانشگاه