معرفت از منظر ابوعلی دقاق نیشابوری

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 919

فایل این مقاله در 8 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICLP02_053

تاریخ نمایه سازی: 22 دی 1396

چکیده مقاله:

اگر چه تصوف، با ریاضت و زهد آغاز شد، اما از قرن دوم با معرفت همراه گشت. از آن پس معرفت یکی از مهمترینمسایل مطرح شده در تصوف و عرفان اسلامی، محسوب شد. ظاهرا تمایز معرفت از علم، اولین بار در تفسیر عرفانی منسوب بهامام صادق (ع)، مطرح شده است و پس از ن مورد توجه عرفا و صوفیه قرار گرفت. یکی از عرفای بزرگ قرن چهارم، ابوعلیدقاق نیشابوری است که بیشتر شهرت وی، به واسطه استادی ابوالقسم قشیری است. قشیری در رساله معروف خود، از وی نقلقول های زیادی را آورده است؛ هر چند از دقاق اثری به جای نمانده است؛ اما آموزه های وی را میتوان در رساله قشیریه و سایرتذکره های عرفا یافت. از وی درباره معرفت و معرفت توحیدی اقوالی مانده که می تواند، بیانگر آموزه ها و تفکرات اولیه عرفاپیرامون معرفت باشد. سخنان دقاق، اهمیت و جایگاه معرفت را نشان میدهد. او معرفت حصولی و سببی را که از راه استدلالبه دست می آید، ناچیز و بی حاصل میداند. در بیانات دقاق، عرفا در دریایی که امواج آن معرفت الهی است، غرقاند. او معرفتبه توحید را بالاترین معرفت خوانده و مقام حقیقی معرفت توحیدی را از آن عارفان میداند. در این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به گزارش و تبیین اقوال وی درباره معرفت پرداخته شده و بدین طریق جایگاه مهم و اساسی آن در دیدگاه این عارفنیشابوری بررسی شده است.

نویسندگان

قدرت الله خیاطیان

دانشیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه سمنان

طناز رشیدی نسب

دانشجوی دکتری عرفان و تصوف دانشگاه سمنان