بهره گیری از نظریه عصب شناسی در ایجاد خلاقیت ونوآوری در مسیر کارآفرینی استراتژیک

اکنون که منابع ملموس روبه نقصان است وشما به دنبال ایده وراه حل،خصوصا برای مسایل غیر ساختار مند موجود وپیش رو می گردید،این مزیت رقابتی یعنی مغز افزار و خروجی آن به عنوان ذهن خلاق و نوآور ، بزرگترین خلاقیت ها و نوآوری ها را در قالب محصول ، ایده و راه حل به شما ارایه می نماید . کار آفرینی به عنوان نیروی محرکه و موتور توسعه اقتصادی ،محصول تجمیع ویژگی های متفاوت شخصیتی ، عاطفی،روانی و فکری است که با بهره گیری از تمام مغز محقق می گردد ، براساس پژوهش ندهرمان ( HBDI ) تنها 3درصد از ظرفیت نیمکره های چپ و راست مغز ودر واقع چهار ربع مغز استفاده می کنند. سیستم های آموزشی ما تمرکز خود را برنیمکره چپ افراد قرار داده، و توانایی های خلاقانه و نوآورانه ، شهود ،وضمیر ناخود آگاه و همچنین عواطف و کارگروهی که کارکردهای نیمکره راست مغز را مورد غفلت قرار داده اند. ما در این مطالعه به بررسی نظریه عصب شناسی و کارکرد های آن در ایجاد خلاقیت ونوآوری برای بلوغ در کار آفرینی وهمچنین ایجاد سازمان یادگیرنده پرداخته بودیم .

کلیدواژه ها:

کار آفرینی ، نظریه عصب شناسی ، خلاقیت ، نوآوری ، ترجیح مغزی