متناسب سازی اسباب بازیها با نظریه های یادگیری و نقش آن بر خلاقیت و یادگیری دانش آموزان

نگارنده مقاله با مطالعه نظریه های یادگیری در پی آن است که تناسب اسباب بازیها را با این نظریه ها بررسی نماید.نظریه های یادگیری شرایط حصول یا عدم حصول یادگیری را تحلیل می کنند .آموزش و تفکر به هر طریقی که اتفاق می افتد بر پایه یادگیری خواهد بود،بر این اساس مربیان،معلمان،والدین و همه کسانی که با کودکان ارتباط دارند باید به روانشناسی یادگیری و نظریه های آن مراجعه نموده و نحوه ی یادگیری زا مورد مطالعه قرار داده و از آن آگاه باشند.از آنجا که بازی به رشد تفکر کودک کمک می کند، والدین و مربیان باید زمینه هایی را فراهم نمایند تا منجر به شکوفایی فکری و ذهنی آنان گردد.یکی از عواملی که می تواند به این امر مهم یاری رساند انتخاب اسباب بازیهای متناسب که موجبات پرورش خلاقیت و افزایش توانایی های کودک را میسر سازد است.هر یک از نظریه های یادگیری بر جنبه خاصی از یادگیری تاکید بیشتری ورزیده و جنبه های دیگر را کمتر مورد توجه قرار داده اند.تا کنون نظریه ی واحدی نتوانسته است تصویر جامع و کاملی از کل و تمامیت یادگیری انسان ارائه دهد.اما نگارنده از میان نظریه های یادگیری با تاکید بر رویکرد شناخت گرایی که مبتنی بر آرای آزوبل،برونر،پیاژه و گشتالت است متمرکز گردیده زیرا در این نظریه تاکید بر روی ذهن و تقویت تفکر است.که به نظر می رسد فلسفه وجودی بوجود آمدن اسباب بازیها جدای از سرگرمی کودک،رشد قوای ذهنی و فکری و تقویت توانایی های حسی حرکتی آنان است.لذا ضمن معرفی مختصر نظریه های یادگیری - به تفاوت این نظریه ها در ساخت اسباب بازیها و در پایان به معرفی و بررسی نظریه شناخت گرایی پرداخته می شود.

کلیدواژه ها:

نظریه های یادگیری ، بازی ، اسباب بازی ، متناسب سازی