بررسی دیدگاه فلسفی پدیدار شناسی از نظر ادموند هوسرل

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 4,613

فایل این مقاله در 7 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICOHACC02_070

تاریخ نمایه سازی: 29 مهر 1396

چکیده مقاله:

پدیدار شناسی از نظر لغوی، عبارت است از مطالعه پدیده ها از هر نوع، و توصیف آنها با در نظر گرفتن نحوه بروز تجلی آنها، قبل از هرگونه ارزش گذاری، تاویل و یا قضاوت ارزشی. در نگاه دیگر اگر پدیدارشناسی را معنا شناسی بدانیم، معناهایی که در زندگی انسان پدیدار می شوند، یک نظام معنایی را شکل می دهند. این نظام معنایی با اضافه نمودن وجود به زمان و مکان به دست می آید و شناسایی این نظام معنایی نیز از همین راه اصل می شود؛ یعنی یک شناخت مضاف به زمان و مکان که آن تجربه زندگی می نامند. صحبت اصلی هوسرل آن است که برای همه ما یک چیز وجود دارد که بدون هیچ تردیدی به آن یقین داریم و آن، آگاهی ماست. آگاهی باید موضوعی داشته باشد و نمی تواند بدون آنکه موضوعی برایش در نظر گرفت، شناخته شود. این در حالی است که دکارت آگاهی را صرفا یک حالت در نظر می گیرد. هوسرل بر خلاف شکاکان که موضوع آگاهی را زیر سوال می بردند، معتقد است، می توان از پدیدار موضوع آگاهی شروع کرد و خود موضوع را در پرانتز گذاشت. به همین جهت، مکتب وی را پدیدارشناسی نام نهادند. روش های پدیدارشناسی در پی کشف ساختارهای هوشیاری در جریان تجارب انسانی است. یک مطالعه پدیدارشناختی به توصیف معنای تجربه های زنده افراد در مورد مفهوم یا پدیده معین می پردازد. از دیدگاه پدیدارشناختی، محققان پدیدارشناسی روان شناختی در جستجوی ساختار نامتغیر و معنای اصلی تجربه هستند. آنان بر هدفمند بودن هوشیاری افراد، یعنی اینکه تجربه ها هم دارای نمود بیرونی و هم آگاهی درونی، که مبتنی بر حافظه و تصور و معنا است، تاکید می کنند.

نویسندگان

بهزاد اعیان زاده

گروه معماری، دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی معماری، واحد شبستر، دانشگاه آزاد اسلامی، شبستر، ایران

رامین اباذری

گروه معماری، دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی معماری، واحد شبستر، دانشگاه آزاد اسلامی، شبستر، ایران