جایگاه نظام راهبری شرکتی در پاسخگوکردن مسئولان درون سازمانی

امروزه حاکمیت شرکتی یکی از رایج ترین واژگان در تجارت جهانی در شروع هزاره جدید شده است . رسوایی و فروپاشی شرکت هایی مانند انرون و وردکام در سال های اخیرکه موجب زیان بسیاری از سرمایه گذاران و ذینفعان شد. توجه همگان را به نقش برجسته حاکمیت شرکتی در مورد پیشگیری از این فرو پاشی ها جلب کرده است حاکمیت شرکتی عبارت است از فرایند نظارت و کنترل برای تضمین عملکرد مدیر شرکت مطابق با منافع سهامداران و شامل ساختارها و فرایندهایی است که برای هدایت، کنترل ، تصمیم گیری ،اجرای درست مصوبات، هیأت مدیره فعال، کنترل استراتژیک، شفافیت اطلاعات و پاسخگوکردن مسئولان درون سازمانی و...است. تئوری حاکمیت شرکتی به دنبال بررسی ساختار توزیعقدرت در درون واحد تجاری و افراد برون سازمانی است. مالکان به منظور کاهشدادن این تضاد منافع می توانند از مکانیسم های نظارتی ، محرک های انگیزشی و ابزارهایی استفاده کنند تا اطمینان یابند که مدیران در جهت منافع مالکان در حرکت هستند . بنابراین واحد های تجاری باید سیستم های کنترل تصمیم گیری مانند سلسله مراتب تصمیم گیری ، نظام مشارکتی ، اجرای درست مصوبات ، هیأت مدیره فعال و وجود اعضای غیر موظف در هیأت مدیره و..را به منظور هم جهت شدن منافع مورد توجه قرار دهند تا یکی از اهداف اصلی هر سیستم حاکمیت شرکتی که پاسخگوکردن مسئولان درون سازمانی تحقق یابد..