تحلیل آرمانشهر در اندیشه مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو

تاریخ زندگی انسان، گواه آن است که سودای نیل به سعادت فردی و اجتماعی و جامعه ای کامل همواره ذهناندیشمندان، فلاسفه، شاعران و... را به خود مشغول داشته است. انسان برای رهایی از مشکلات و تسکین خود سعی کردهتا دنیایی ایده آل را در ذهن خلق کند و این دنیای خیالی و ایده آل را آرمانشهر، ناکجاآباد، مدینه فاضله، لامکان، بینامشهر و .... نامیده است.در پژوهش زیر که از نوع کاربردی بوده با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهرهگیری از ابزار کتابخانه ای به تحلیل آرمانشهر در اندیشه مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو پرداخته شده است.که می توان عنوان کرد اخوان ثالث، شعر را محصول بیتابی شاعر در پرتو شعور نبوت می داند. او در توصیف آرمانشهرخود تعابیری مانند: راه بی فرجام، هیچستان، آنجا،کجایی، هرکجا، ابر شهر و شاه شهر را به کار می برد. وقتی به روایتقصه های شیرین گذشته می پردازد، زندگی را در شعر و افسانه خلاصه می کند. در آرمانشهر شاملو شاعر با شعر خودروزهای روشن و سرشار از شوق و شادی را به مردم نوید میدهد. او کلید نجات بشر را در زندگی روزمره می جست وسعادت آدمی را در تغییر نظام سیاسی و اقتصادی موجود میدانست. در آرمانشهر شاملو شاعر همچون هدایتگری استکه چراغی از نور در دست دارد و به جنگ سیاهی ها می رود تا جهان مردم را روشن و باعث بیداری آنها شود.

کلیدواژه ها:

ارمانشهر ، اخوان ثالث ، شاملو ، شهر