طراحی مدل تفکر استراتژیک در بنگاه های صنعتی کوچک و متوسط (مورد مطالعه:صنعت فرش ماشینی منطقه کاشان)

درحالی که دستیابی بنگاه به جایگاه رقابتی مطلوب و کسب بازده سرمایه گذاری بالاتر از متوسط سطح صنعت با مدل کسبوکار مناسب امکانپذیر است، بیشتر مدلهای تفکر استراتژیک صرف نظر از ارایه مدل کسبوکار ارایه شده اند. چون بنیان مدل کسب وکار بر اساس شناخت منافع مشتریان و توانایی خلق ارزش برای آنان استوار است، تفکر استراتژیک توانایی متحدکردن بینش ها با یکدیگر برای خلق مدل کسب وکار نوآورانهای است که مبتنی بر بینش بازارگرایی، برای مشتریان خلق ارزش کرده و بنگاه را در جایگاه منحصربه فرد در عرصه رقابت قرار می دهد. در این پژوهش با مطالعه ادبیات پژوهش و بر اساس روش دلفی، مولفه های تفکر استراتژیک شناسایی شده و در مرحله بعد با استفاده از فرایند مدل سازی تفسیری ساختاری، روابط بین مولفه ها بدست آمد و مدل تفکر استراتژیک ارایه شد. برای آزمون مدل مذکور، از جامعه آماری شرکت های شهرک های صنعتی کاشان، حجم نمونه آماری 295 شرکت انتخاب شد. با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری روابط بین عناصر مدل بررسی و فرضیه ها مورد تایید قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد مولفه های زمینه ای در قالب باورهای ذهنی درباره بازار، مشتریان ورقبا بر تفکر استراتژیک اثر میگذارند. مولفه های محتوایی شامل تشخیص استراتژیک الگوهای بازار، مشتری و رقیب و مدل کسبوکار و مولفه های فرایندی شامل چشمانداز روشن، خلاقیت، تفکر سیستمی و یادگیری و شهود است که به خلق سیستمی از استراتژی منجر میشود.

کلیدواژه ها:

تفکر استراتژیک ، مدل کسب وکار ، باورهای ذهنی ، بنگاه صنعتی