چالش پیاده سازی موفق سیستم های مدیریت دانش: بررسی عوامل موثر بر پذیرش مدیریت دانش با رویکردی آمیخته

با توجه به اهمیت استراتژیک مدیریت دانش و تاثیر بسزای آن بر حفظ مزیت رقابتی سازمان ها، شواهد روز افزونی دال بر رشد گرایش شرکت ها به ابتکارات دانشی و ایجاد سیستم های مدیریت دانش برای اکتساب و استخراج بهتر دانش سازمانی وجود دارد. علیرغم جذابیت این مفهوم در تئوری، دستیابی به اهداف مدیریت دانش در عمل دشوار بوده و با چالش هایی همراه است که یکی از چالش های عمده آن را می توان بی رغبتی کاربران در پذیرش و استفاده از سیستم های مدیریت دانش دانست. آن چیز که به نظر می رسد این است که علی رغم مدل ها و چارچوب های مختلفی که در رابطه با مدیریت دانش وجود دارد، لیکن مدل جامعی که ابعادی چندگانه پذیرش مدیریت دانش را به صورت یکپارچه به منظور موفقیت پیاده سازی ابتکارات مدیریت دانش در نظر بگیرد، تا کنون ارائه نشده است. در این مقاله به منظور تبیین یک مدل جامع، عوامل موثر بر پذیرش ابتکارات دانشی از روش آمیخته استفاده شده است که در آن پس از مرور سیستماتیک ادبیات، به منظور غنا بخشی به عوامل استخراج شده و شناسایی عوامل بومی با استفاده از فرآیند کدگذاری باز رویکرد نظریه داده بنیاد نسبت به تکمیل آنها بر اساس شرایط سازمان های داخلی اقدام گردیده است. در انتها نیز به منظور ارزیابی مدل توسعه در مرحله قبل به نظر سنجی از خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت دانش در رابطه با عوامل پرداخته شده است و با استفاده از مدل معادلات ساختاری به تحلیل داده های گردآوری شده پرداخته شده است بطوریکه هم از لحاظ روش شناسی و هم نتایج این پژوهش دارای نوآوری می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند ابزاری برای ارزیابی ابتکارات مدیریت دانش و شناسایی نقاط ضعف و قوت این پروژه ها از منظر کاربران باشد. پیشنهاداتی به منظور کمک توسعه دهندگان سیستم های مدیریت دانش در جهت توسعه سیستم هایی که بیشترین مشارکت کاربران دانشی را به همراه داشته باشند، ارایه گردیده است.

کلیدواژه ها:

مدیریت دانش ، پذیرش فناوری ، نظریه داده بنیاد ، مرور سیستماتیک ادبیات ، مدل معادلات ساختاری