سیمای عرفان درغزلیات کلیم کاشانی

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 532

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

INTCONF02_031

تاریخ نمایه سازی: 8 آذر 1396

چکیده مقاله:

در این مقاله برآنم که نشان دهم وضع عرفان و تصوف و شعر و شاعری در دوره ی صفویه چگونه بوده است و آیا عرفان در شعر شاعری چون کلیم کاشانی هم تجلی پیدا کرده است با توجه به شرایط دوره ی صفویه یعنی سخت گیری ها و تعصب های مذهبی و سیاسی پادشاهان صفوی، شعر و عرفان در مقایسه با گذشته مسیر متفاوتی را پیموده است. پادشاهان صفوی آن گونه که باید از شاعران حمایت نمی کردند از این رو شعر از دربارخارج شد و در اختیار مردم کوچه و بازار قرار گرفت. صفویان اصل و اساس نسب خود را برپایه ی تصوف تشکیل دادند اما رفته رفته نه تنها عرفان این دوره رشد نمی کند بلکه روز به روز رکود و تنزل بر عرفان مستولی می شود پس بی دلیل نیست که در این دوره نه از آن شاعران بزرگ گذشته مثل فردوسی، نظامی، سعدی، حافظ و … و نه ازآن عارفان بزرگ چون بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، عطار، مولوی و… اثری است حتی ظهور عرفان در شعر هم رنگ و بوی چندانی به خود نگرفته است البته رگه هایی از عرفان در شعر شاعرانی چون بیدل دهلوی، صایب تبریزی، کلیم کاشانی و… مشاهده می شود. کلیم یکی از شاعران بزرگ سبک هندی است او در اشعار خود عرفان واقعی را می ستاید اما با توجه به گسیختگی معانی و پریشانی اندیشه های این دوره از کلیم انتظار چندانی نیست که غزلی را کامل به عرفان اختصاص داده باشد بلکه او در میان اشعار و ابیات خود از عرفان سخن می گوید او مثل حافظ می اندیشد و بیشتر متمایل به عرفان عملی است تا نظری. و چون حافظ از نابسامانی های سیاسی و اجتماعی زمانه انتقاد می کند.

نویسندگان

افروز خدابنده لو

فارغ التحصیل کارشنارسی ارشدزبان وادبیات فارسی