کاربردمدل داده ستانده ( ماتریس لئونتیف ) دربرنامه ریزی کوتاه مدت برای بخش دفاع

تنوع فوق العاده و پیچیدگی روزافزون فعالیتهای اقتصادی در جهان امروز موجب توسعه وتعمیق تئوریهای اقتصادی گردیده است . در این تئوریها کوشش می شود تا جنبه ها و عملیات مادی جامعه اقتصادی ، برحسب روابط متقابل بین متغییرهای متعددی هم چون عرضه و تقاضا، دستمزدها، قیمتها، و غیره بیان گردد . عموماً تحلیلهای اقتصادی متکی بر متغیرهایی چون تولید نا خالص ملی، نرخ بهره، سطوح قیمتها و دستمزد است . اما در دنیای واقعی، برخلاف رابطه ساده کلاسیک بین دو متغییر یک رشته فعل و انفعالات ومبادلات پیچیده وجود دارد که نشانگر وجود مراحل میانی، در نتیجه برقراری همبستگی ساختاری بین متغیرها می باشد . البته تعدد روابط بین متغییرهای اقتصادی فراتر از ظرفیت مشاهده و تببین تفصیلی است ولی با طبقه بندی این مبادلات به گروههای مختلف، امکان تحلیل آنها وجود دارد . این روشی است که تحلیل داده – ستانده به کار می بندد تا ظرفیت احاطه تئوری اقتصادی را بر واقعیاتی که در هر وضعیت حقیقی با آن سروکار دارد بهبودبخشد . 1 در دورة پس از جنگ سرد، مجموعه مسائل اقتصادی، سیاسی واجتماعی در سطح بین المللی، موجب شد که سیاستگذاری دفاعی، وارد دوره ای از تغییرات مهم گردد که در آن، بکارگیری تحلیلهای دقیق اقتصادی، به منظور تخصیص کارآی منابع، بین هدفهای رقیب، هم در بخشهای دفاعی وهم در بخشهای غیر آن، ضرورت یافت . اما با وجود اهمیت رو به رشد هزینه های نظامی در فضای نوین جهانی و با وجود آنکه اقدامهای نظامی، امنیتی، واستراتژیک، در زمرة پرهزینه ترین و پر مخاطره ترین اقدامهای بشری – بویژه در بلند مدت - به شمار می آیند، از دیر باز اغلب اقتصاددانها به ندرت و با اکراه به جرگه تحلیگران فعالیتهای مزبور وارد می شده اند