مدیریت عملکرد: ابزار سرآمدی در عملکرد مدیریت

مدیریت عملکرد یکی از مهمترین فرآیندهای استراتژیک سازمانها در عصر کنونی است و طراحی مکانیزم های کارآ و مؤثر در این خصوص از جمله مهمترین خواسته های هر سازمان به شمار می آید. این فرآیند از آن جایی ا همیت راهبردی می یابد که بدانیم ابزار بهبود عملکرد سازمانی را از طریق ارتباط و تعدیل اهداف و نتایج فردی، گروهی و سازمانی فراهم می آورد و علاوه بر آن ابزاری برای شناسایی و تشویق عملکرد برتر و اداره کردن امور بر اساس نتایج ارزیابی است و چنانچه به صورت پویا، به روز و جامع استقرار یافته و اجرا گردد می تواند یک مزیت رقابتی مهم و ابزاری برای سرآمدی هر سازمانی باشد. مدیریت عملکرد در سه فاز اصلی تعریف و اجرا می شود؛ هدفگذاری، ارزیابی عملکرد، بررسی و طراحی مجدد. ارزیابی، فرآیندی است که به سنجش و ا ندازه گیری، ارزشگذاری و قضاوت در خصوص عملکرد طی دوره ای معیین می پردازد. به منظور ارزیابی عملکرد ابتدا می بایست شاخصهایی در جهت اندازه گیری عملکرد تعریف نمود تا بتوان سنجشی از عملکرد واقعی سازمان و بخشهای مختلف آن بدست آورد و سپس با استفاده از نتایج بدست آمده در بخش ارزیابی عملکرد اقدام به بررسی نمود و در انتهای این چرخه که ابتدای مراحل پیش گفته نیز می باشد، طراحی مجدد صورت می گیرد و با چرخش مناسب این چرخه و حرکت مثبت آن نظام مدیریت عملکرد یکپارچه و مناسب پایه ریزی شده و ابزار مناسبی برای سوق دادن سازمان به سوی افق های برنامه ریزی شده و ا هداف استراتژیک خواهد بود. در راستای تجربه کردن و جاری سازی نظام مذکور، آنچه در این مقاله آورده شده، تلاش با برنامه، مستمر و هدفمندی است که با رویکردی جدید در شرکت توزیع نیروی برق استان یزد تجزیه شد و منجر به دستیابی و طرح ریزی نظامی شد که به صورتی یکپارچه، هدفمند و تا حد امکان علمی و منطقی، مبحث راهبردی و مهمی مانند مدیریت عملکرد را در حوزه شرکت های توزیع برق تحت پوشش قرار می دهد و به عنوان یک رویکرد مدون می تواند به راحتی در شرکتهای توزیع برق دیگر و حتی سازمانهای مشابه مورد استفاده قرار گیرد.

کلیدواژه ها:

مدیریت عملکرد ، ارزیابی عملکرد ، روش دلفی ، مدیریت بر مبنای اهداف