بررسی تحولی سطوح نظریه ذهن و کنترل عواطف در کودکان با و بدون اختلال یادگیری پایه سوم و پنجم ابتدایی

زمینه و هدف : شناخت اجتماعی، شامل تفکر در باره افکار، احساسات، نگرش ها و رفتارهای خود و دیگران و نیز استدلال در باره انسان ها و روابط انسانی است. این جنبه از رشد شامل چندین سازه میشود که نظریه ذهن از مهمترین سازههای آن است. یکی از مشکلات احتمالی در افراد دارای اختلال یادگیری، مسایل مربوط به مهارت های اجتماعی است. مهارت های اجتماعی کودکان با پیشرفت تحصیلی کودکان در ارتباط است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تحولی سطوح نظریه ذهن و کنترل عواطف در کودکان با و بدون اختلال یادگیری پایه سوم و پنجم ابتدایی طراحی و اجرا شد. روش:پژوهش حاضر از نوع غیر آزمایشی– همبستگی است. نمونه پژوهش حاضر( 194 نفر) نیز شامل دانش آموزان دارای اختلال یادگیری( 74 نفر) و عادی( 120 نفر) که از بین مدارس ابتدایی شهر بیرجند به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها آزمون نظریه ذهن و کنترل عواطف استفاده شد سپس داده هاازطریق آزمون T مستقل مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفتند. یافته ها : نتایج نشان دادند که رابطه بین نظریه ذهن و کنترل عواطف بر حسب پایه تحصیلی تفاوت معناداری ندارد اما در سطح سوم نظریه ذهن و عاطفه مثبت تفاوت معنادار وجود دارد. هم چنین در هر دو گروه اختلال یادگیری و عادی روند تحول تئوری ذهن با توجه به سن صعودی است و کودکان بزرگ تر در مقایسه با کودکان خردسال تر به سطوح بالاتر تئوری ذهن میرسند و بین سطوح نظریه ذهن و کنترل عواطف رابطه معنادار وجود دارد. نتیجه گیری : این پژوهش نشان داد که کودکان دارای اختلال یادگیری قادر به پاسخ گویی به سوالات سطح سوم نظریه ذهن نیستند در حالی که کودکان عادی تا حدودی می توانند به سوالات این سطح پاسخ دهند. این موضوع خود مؤید این نکته است که این کودکان نیازمند آموزش بیشتری نسبت به دیگر کودکان می باشند و باید با توجه به سطح توانایی های آنان از آموزش ویژه ای برخوردار شوند.

کلیدواژه ها:

نظریه ذهن ، کنترل عواطف ، بررسی تحولی ، اختلال یادگیری