جایگاه طب فراگیر در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان با تاکید بر طب ایرانی یا نقش طب سنتی در درمان بیماران مبتلا به سرطان

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 771

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

این مقاله در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ISMOH18_029

تاریخ نمایه سازی: 8 بهمن 1398

چکیده مقاله:

بسیاری از بیماریهای صعب العلاج و از جمله سرطان یکی از چالشهای حوزه پزشکی هستند که به دلیل عوارض ناخواسته بیماری یا عوارض ناشی از درمان از یک سو، سر در گمی و استیصال بیماران از سوی دیگر در کنار سودجویی و فریبکاری عده دیگری تداخل و معضلات علمی و اخلاقی شدیدی در درمان این دسته از بیماران ایجاد میکند. به نظر میرسد وظیفه کادر درمان ارایه بهترین و کاملترین بسته درمانی به این گونه بیماران است تا ضمن درمان ایشان در سطوح مختلف، کیفیت زندگی بیماران را بهبود ببخشند. در این رویکرد از همه ظرفیتهای پزشکی اعم از سنتی و مدرن و مکمل به شرط ایمنی، کارایی و اثربخشی باید استفاده نمود تا سردرگمی و آشفتگی بیماران به حداقل ممکن برسد.طب فراگیر (Integrative Oncology) تفکر جدیدی در حوزه پزشکی است که خود را موظف میداند در این مسیر به کشف بهترین راه برای کاهش درد و رنج بیماران بپردازد و تلاش میکند با رویکردی هدفمند و روشمند بتواند شواهد جدیدی برای کنترل و کاهش عوارض و همچنین بهبود کیفیت زندگی بیماران فراهم نماید. در این رویکرد، برخی مخالفتها با استفاده کنترل شده از روشهای سنتی و مکمل، صرف نظر از اینکه آیا ایمنی و اثربخشی آنها آزمون شده است یا خیر، اگر ناشی از تعصب یا صرفا تمایل شخصی کادر درمانی باشد میتواند مصداقی از محروم کردن بیماران از درمان باشد و از نظر اخلاقی قابلیت واکاوی دارد.بر اساس آمارهای مختلف در جوامع مختلف، تا 92 درصد از بیماران مبتلا به سرطان حداقل یکبار از یکی از روشهای مکمل در طول درمان خود استفاده میکنند و در این میان بیش از سه چهارم از ایشان در این باره به پزشک معالج خود اطلاع نمیدهند و حدود هشتاد از پزشکان نیز چنانچه مورد سوال قرار بگیرند نمیتوانند پاسخ علمی و درستی درباره اثربخشی، ایمنی و تداخلات احتمالی درمانهای مورد نظر ارائه بدهند.در بسیاری از موارد توجه همه جانبه و فراگیر سیستم پزشکی و گروه درمان بیماران مبتلا به سرطان، میتواند باعث آرامش بیمار و عدم مراجعه به مدعیان دروغین و جاعلان پزشکی شود. اما معمولا انکار صرف و برخورد تند با بیماران باعث مراجعه و استفاده پنهانی آنها خواهد شد و در این موارد ترک روش اصلی درمان یا احتمال بروز تداخلات دارویی از عوارض این برخورد خواهد بود. به نظر میرسد در رویکرد طب فراگیر باید گروه درمان سرطان خصوصا پزشکان و پرستاران، در تماس نزدیک و مستقیم با بیماران به طور صحیح ایشان را راهنمایی کنند و سودمندی یا عدم کارایی یا خطرات هر کدام از روشهای سنتی یا مکمل را به ایشان آموزش دهند تا ایمن ترین نتیجه ممکن حاصل شود.طی دوازده سال گذشته با تشکیل دانشکده طب سنتی و گروههای طب تلفیقی در چندین مرکز سرطان دانشگاهی با انجام ده ها کارآزمایی بالینی کنترل شده بر اساس طب ایرانی با هدف کاهش عوارض ناشی از شیمی درمانی یا پرتودرمانی انجام شده است که به نظر میرسد در راستای تعیین ایمنی و اثربخشی روشهای مکمل مسیری منطقی را سپری کرده ایم و اهمیت طب ایرانی و طب مکمل آکادمیک و روش مند در بهبود کیفیت زندگی و کاهش عوارض در بیماران مبتلا به سرطان بسیار مهم جلوه می کند که امیدواریم با همکاری بین بخشی بتوانیم این خدمات را به صورت علمی در دسترستر نماییم.

نویسندگان

حسین رضایی زاده

پزشک و دکترای تخصصی طب سنتی، رئیس دانشکده طب ایرانی و عضو میات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران