جستاری در ضرورت الگوی فیلسوف پزشک برای بسط ارتقاء مدل جانتن پزشکی در طب حکمی ایران

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 326

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ITMED01_050

تاریخ نمایه سازی: 10 اردیبهشت 1398

چکیده مقاله:

موضوع دانش پزشکی، شناخت تن انسان زنده تغیرات حالات آن در تندرستی بیماری است. اگر این تغیرات را برآیند درهم کنش شبکه ای از عوامل زیستی تنانه برون تنانه، عوامل روانی، میان فردی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی بدانیم با درج بالایی از پیچیدگی مواجه می شویم که نشان دادن آن در یک مدل هرچند موسع چندبعدی بسیار دشوار است. کسانی شاید به ناگزیر- تنها به انسان مستقر در ساحت فردیش نظر کرده اند تا دستکم مدلی روان زیست پزشکی از انسان فراهم آورند که بتواند تا حدودی بیش از مدل زیست پزشکی (بیومدیکال) بیانگر پیچیدگی وقوع رویدادهای حیاتی در وی باشد. به نظر می رسد که بخشی از گزاره های طب نظری نیز معطوف به چنین هدفی بوده است. اما حتی این مدل روان زیست پزشکی نیز از جامعیت کافی برخوردار نیست تنها حداقل اجزاء متعامل را در ساحت فردی انسان زنده فراهم می کند زیرا نه انسان در جایگاه فردی بافته ای جدا از اقلیم، فرهنگ، جامعه، معنا می باشد نه می توان او را ترکیب انضمامی جسم روان دانست. بلکه در گامی بلندتر دیدگاهی فراخ تر، طبیب دانایی جو خود را هم نیازمند به شناخت سامانه های زیستی در پیکر زنده محیط آن می بیند هم محتاج فهم سامانه های آگاهی ها اطلاعات عامل در سامانه های پیکری (از جمله امور ذهنی هیجانی، فرهنگ، معنا، نه هم آن ها)، هم حاجتمند به فهم برهم کنش های پیچیده در هر یک از این دو نوع سامانه، میان این دو نوع سامانه، که سرانجام به فعل کنش انسان زنده می انجامد در حالات گوناگون تندرستی بیماری او ظهور می یابد. نگارنده عبارات روان زیست پزشکی یا طب ذهن-بدن یا طب روان تنی (سایکوسوماتیک) را برای بیان مقصود خود نارسا می داند، ترجیح می دهد که عجالتا شاید موقتا این مدل را جان تن پزشکی بخواند؛ مراد نویسنده از جان تنها معطوف به امر روانی ذهنی آدمی نیست بلکه از جان آگاهی شعور سریان مند منتشر در اجزای سامان بزرگ جهان زندگان را قصد می کند که بر هر حرکت فعل موجود زنده فرمان می راند با آن پیش می رود. در اینجا اشارتی به استقلال نظری مباحث علم النفس قوا از مبحث اعراض نفسانی برای خردورزان زیرک، بسنده است. اقامه احیاء تولی این جان تن پزشکی نیازمند همگرایی اهل حکمت، به ویژه طبیان شناسنده ای با الگوی شیخ الرییس است که از سویی در مقام پزشک به مشاهد پدیدارهای محسوس پیکرین توصیف چگونگی آنها بپردازند از سویی در مقام فیلسوف طبیعت شناس جان شناس در میدان شناخت تبیین چرایی آنها کارزار کنند از محسوس به معقول، معقول به محسوس در سیر سلوک باشند. نگارنده براین رای است که از سویی مدل پیشین در فهم انسان زنده– هم در مقیاس بزرگ، هم در اجزاء خرد آن- نیازمند نقد وارسی، توسعه، ارتقاء است، از سویی برای تحقق این امر، توجه ویژه به احیاء الگوی فیلسوف پزشک ضروری است، یعنی کسانی که بجز اشتغال به طبابت حفظ یا حتی تولید دانسته های خرد، دغدغ شناخت هستی هستان نیز داشته باشند مشتاق به خبردارشدگی از آفرینش آفریدگان نیل به دانایی باشند. نگارنده اکنون پس از 11 سال از ورود به رشت دانشگاهی طب ایرانی، این جریان را با دو چالش بزرگ روبرو می بیند: نخست چالش توسعه ارتقاء مدل تیوریک پیشینیان از تن زنده انسان که قوامش به جان است، دیگری چالش پروردن خرد زبان، تربیت پزشکانی شناسنده مجهز به هوش فلسفی تفکر انتزاعی، تفکر انتقادی، نیروی خیال، شهامت خلاقیت در نظر عمل، کنجکاوی شوخ طبعی کودک وارگی، سرانجام تفکر سامانه ای همگرا. بدین منظور بایسته است که تغییراتی اساسی در نظام شیوه آموزش طب ایرانی روی دهد که از دگرگونی سنجه های ورودی دانشجویان این رشته تا کوریکولوم آموزشی تا منابع درسی شیوه آموزش، نیز آمادگی ارزیابی اساتید را دربرمی گیرد در شکل مطلوبش نیازمند ساختاری برای حمایت تربیت افراد مستعد با وظایف تعهدات ویژه متفاوت است. بسط بیشتر این سخن درین مجال گنجاندنی نیست.

نویسندگان

مجید انوشیروانی

پزشک، دکترای تخصصی طب ایرانی، استادیار دانشکده طب ایرانی مکمل دانشگاه علوم پزشکی مشهد