هستیشناسی امر ایجابی بررسی بنیانهای هستی شناسی ایجابی ژیل دلوز نزد فلاسفه پیشاکانتیو پساکانتی

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 601

فایل این مقاله در 27 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IPT-48-2_002

تاریخ نمایه سازی: 19 شهریور 1396

چکیده مقاله:

دلوز هستیشناسی خود را در مقام فلسفهای پساکانتی عرضه میکند. دغدغه اصلی فلسفه پساکانتی، ازسالامون مایمون تا هگل، ساختن متافیزیکی جدید پس از نقد کانت و تبیین مساله تکوین هستی بود. دلوز نیز باتوسل به متافیزیک اسپینوزا و لایبنیتس و همچنین فلسفه نیچه، هستیشناسی جدیدی بنا میکند. این هستیشناسی،برخلاف هستیشناسی هگلی که تکوین هستی را بر یک اصل نفی استوار کرده بود، این تکوین را بر مبنای امر ایجابی تبیین میکند. در نظر دلوز، نزد اسپینوزا و نیچه تلقیای یکسره ایجابی از هستی وجود دارد که میتواند برایبنیاننهادن یک هستیشناسی جدید به کار رود. در نهایت همین امر ایجابی است که هم هستیشناسی و هم اخلاقیجدید را بنیان مینهد

نویسندگان

احمدعلی حیدری

دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی تهران

سیدمحمدجواد سیدی

دانشجوی دکتری گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی تهران