جستاری در شناخت نظری مفهوم جغرافیای فرهنگی در چارچوب مکتب سازه انگاری

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 341

فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JARGS-7-25_007

تاریخ نمایه سازی: 20 آبان 1397

چکیده مقاله:

در فلسفه ی علم و به ویژه در علوم انسانی تعریف و شناخت مفاهیم و موضوعات موردمطالعه، دارای مبناهای هستی شناسانه و معرفت شناسانه متفاوت و حتی متضاد میباشد. بهعبارتدیگر شناخت یک مفهوم در مکاتب مختلف میتواند دارای تعاریف متضاد باشد. ازاین جهت تعیین چارچوب نظری شناخت یک مفهوم بنیادین؛، یکی از مبنایی ترین اصول در مطالعه و شناخت مفاهیم و موضوعات است. در علوم جغرافیایی یکی از مفاهیم و پارادایم های تعیین کننده ی حوزه ی معرفتی، جغرافیای فرهنگی است که تفسیر آن در مکاتب مختلف فلسفی - سیاسی ازجمله در سازه انگاری متفاوت است. به طورکلی مهمترین محورهای فکری سازه انگاری و مفروضات آن مشتمل اهمیت بر ساختار معنایی در شکل گیری و تکوینواقعیت، نقش هویت در شکل دادن به منافع و کنش دولت ها اهمیت، دادن به تبیین تکوینی به جای تبیین علی و اینکه همه ی سازه انگارانواقعیت را برساخته ی اجتماعی میدانند. در این پژوهش کوشش گردیده با مراجعه به مستندات معتبر نظری نوعی نگاه نقادانه در رابطه با شناخت جغرافیای فرهنگی در مکتب سازه انگاری ارایه گردد. یافته های پژوهش بیانگر آن است هک اصولا ساحت هستی شناسانه جغرافیای فرهنگی در زیرمجموعه ی علوم جغرافیایی ناشی از ساختار بین الاذهانی یک جامعه ی مشترک انسانی در یک قلمرو فرهنگی- اجتماعی متمایز است.

نویسندگان

احسان لشگری تفرشی

استادیار جغرافیای سیاسی - دانشگاه یزد