پدیدارشناسی چرخه مدل سازی دانش آموزان پایه نهم در حل یک مساله اصیل

هدف مقاله حاضر، بررسی تجربه زیسته چرخه مدل­سازی دانش­آموزان با استفاده از رویکرد پدیدارشناختی است. برای این منظور، از یک مساله با عنوان «نان محلی و نان شهری» استفاده شده است که حاصل تجربه ۳ ساله نویسنده اول، در یکی از روستاهای واقع در محدوده جنوب شرقی ایران بوده است. در این پژوهش، از نمونه­گیری هدفمند استفاده شده و تا رسیدن به اشباع اطلاعات، نمونه­گیری ادامه یافته است. در این مطالعه، جمعا ۱۶ دانش­آموز دختر پایه نهم (۸ گروه دو نفره) شرکت داشتند. داده­های مطالعه از منابع مختلف شامل مشاهده مشارکتی، برگه های دانش­آموزان، گفتگوهای بین مصاحبه گر و دانش­آموز و مصاحبه­های نیمه­ساخت یافته جمع­آوری و با استفاده از روش تفسیری، تحلیل شده اند. یافته­های مساله پخت نان که مساله ای اصیل و برگرفته از زندگی واقعی دانش آموزان روستایی بود، نشان می­دهد دانش­آموزان از مرحله اول تا پنجم مدل­سازی به ترتیب قادرند مساله دنیای واقعی را بیان کنند؛ از داده­های واقعی مدل ریاضی بسازند؛ با استفاده از تجربه زیسته و دانش ریاضی نتایج ریاضی را به ­دست آورند. تجربه پخت نان بر تجسم دانش­آموزان در تفسیر نتایج و  باور آن­ها­ اثر گذاشته است. بنابراین، مهم­ترین نتایجی که پژوهش حاضر به آن رسیده است عبارتند از این­که تجربه زیسته دانش­آموزان به حل مساله مدل­سازی کمک­ کرده است و نقش مهمی در پر کردن شکاف بین دنیای واقعی و دنیای ریاضی داشته است.

کلیدواژه ها:

پدیدارشناسی ، مساله اصیل ، چرخه مدل سازی ، تجربه زندگی روزمره