تغییر در مفاهیم دانش: نگاهی به ضرورت تکامل هستی شناسی ها

هدف این مقاله بررسی ضرورت کارآمدی هستی شناسی تا در برابر تغییرات در مفاهیم، و سازگاری با تغییرات مفاهیم دانش است. به طور کلی هستی شناسی ها نوعی از ابزارهای معنایی هستند که به دلیل کاستی های اصطلاح نامه ها بر باز بودن دانش، قلمروهای موضوع را از طریق نمایش مفهوم ها و رابطه های میان آنها به کار گرفته اند. با توجه به تحولات مفاهیم و معنا، ضروری است در ساختار هستی شناسی ها بازنگری شود و تغییراتی برای سازماندهی و باز نمودن دانش در هستی شناسی ها تدوین و طراحی گردد. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای انجام شده است و اطلاعات آن از طریق موجود در کتاب ها، مقالات مجلات علمی، مقالات همایش های علمی، متون علمی نمایه شده در پایگاه اطلاعات و اینترنت جمع آوری گردیده است. سپس، مفاهیم و اصول تغییر در هستی شناسی ها مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است. براساس یافته های پژوهش، می توان تغییرات در هستی شناسی ها را با توجه به شش مرحله موجود در فرآیند تکامل هستی شناسی ها ارایه داد. که عبارتند از: دریافت تغییرات، عراق و باز نمودن تغییرات، معناشناسی تغییرات، گسترش و اشاعه تغییرات، اجرای تهدیدات تغییر در ارزش ها، همچنین، بر اساس یافته های دیگر این پژوهش و در راس یک معماری منطقی برای حمایت از تکامل هستی شناسی ها می توان تغییرات در هستی شناسی ها به طور کارآمد تر اعمال گردد. همچنین هستی شناسی برای موثر بودن، نیاز به تغییرات، با سرعتی متناسب با تغییر در بخش هایی از جهان می باشند. براساس یافته های پژوهش، ضروری است که در زمان تعطیلی یک هستی شناسی به: ایجاد سلسله مراتب مفاهیم وابسته، نیازهای کاربران، تعیین علایق کاربران، انتخاب مناسب ترین ابزار ویرایشگر در زمان طراحی هستی شناسی ها و تجزیه و تحلیل رفتار اطلاع یابی کاربران توجه شود. همچنین تلاش کاربران انسانی نظام های اطلاعاتی مانند کتابخانه های دیجیتالی و پشتیبانی خودکار برای مدیریت تغییرات هستی شناسی بسیار مهم است. که باید در طراحی هستی شناسی ها توسط متخصصان مورد توجه قرار بگیرند.

کلیدواژه ها:

هستی شناسی ، دانش ، باز نمودن دانش