ارتباط تفسیر و ساختار حکایت در مثنوی

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 360

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JPLL-25-83_013

تاریخ نمایه سازی: 18 اسفند 1397

چکیده مقاله:

یکی از مهمترین موضوع ها در زمینه سبک شناسی روایت در متون کهن، چگونگی خوانش و تفسیر داستان های تمثیلی است. ارتباط این موضوع با روایت شناسی هنگامی روشن می شود که با صرف نظرکردن از محتوا و پیام تفسیرها، به ارتباط آن با خطوط داستانی توجه کنیم. مقاله حاضر درپی دستیابی به مهمترین شیوه هایی است که مولوی براساس آنها به تفسیر حکایت های مثنوی پرداخته است. میتوان گفت ارایه تفسیرها بر محور هم نشینی مهمترین ویژگی تمایزبخش مثنوی از متون مشابه است. مولوی برای ارایه این تفاسیر، حکایت را به صورت خطوط داستانی مجزا درنظر میگیرد و متناظر با هر خط داستانی تفسیری ارایه می دهد. تعدد این خطوط داستانی می تواند نتیجه تنوع شخصیت ها یا پی رفت های دریافت شده از متن باشد. در این فرایند، ارزش خطوط اصلی و فرعی با یکدیگر برابرند؛ بنابراین، در اغلب موارد، تفسیر ابتدایی (انگیزه بیان) یک حکایت چندان با تفاسیر میانی، پایانی یا حتی تفسیر منطبق با خط اصلی داستان هم خوان نیست. توجه به خطوط داستانی در شکل گیری تفاسیر،هم در تحلیل نوعی ویژه از چندمعنایی تمثیل در مثنوی مفید است و هم میتواند فراهم آورنده تبیینی روایت شناختی از تداعی معانی در مثنوی باشد.

نویسندگان

علیرضا محمدی کله سر

استادیار دانشگاه شهرکرد