آزادی به مثابه ی سرچشمه ابداع در هنر

سال انتشار: 1392
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 416

فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JPT-18-71_004

تاریخ نمایه سازی: 22 آبان 1395

چکیده مقاله:

زیر عنوان آثار هنری، آثاری آفریده شده و می شوند که نه شمارش پذیرند و نه عمر کسی کفاف می دهد تا همه را بخواند و ببیند و بشوند. فلسفه ی هنر و حسانیات، هنر و امر زیبا را به لحاظ ماهیت، خاستگاه، تأثیر، شرایط ذاتی و التزام به حقیقت موضوع بررسی قرار داده اند. در این مقاله، عمده ترین نظریه های فلسفی در باب هنر به اجمال بررسی شده اند. تولستوی، کانت، هگل، هایدگر و آدرنو هر یک به هنر و امر زیبا نگرشی دارند. یکی هنر را خود آیین و دیگری آن را روح محسوس گشته می داند. هایدگر بر ظهور حقیقت در کار هنری تأکید دارد و تولستوی هنر را به رسالتی فرا می خواند. مرور مقایسه ای این نگرش ها، تمهیدی برای پاسخ به این پرسش است که آیا هنر فی نفسه حقیقت را در صورتی محسوس متعین می کند؟ آنچه از آن دفاع کرده ایم آن است که اگر فلسفه ی هنر اعتنایی نیز به آثار هنری و ملاک گرفتن آنها داشته باشد، پاسخ منفی است؛ در واقع، گوش هنرمندان چندان بدهکار نظریه پردازی های فلسفی و زیبایی شناختی نبوده است. آنان در خطاب به ادراک حسی، یعنی طرز بیان هنر مشترک بوده اند، اما در مضمون یا درون مایه التزامی نداشته اند، مگر بنا به خواستی بیرونی ( مثلاً هنر سوسیالیستی ). سرچشمه ی ابداع در هنر، آزادی بوده است. سرانجام، این مسئله به خواننده واگذار می شود که آیا می توان بی توجه به آثاری که با عنوان هنر آفریده می شوند، درباره ی هنر نظریه پردازی کرد؟

کلیدواژه ها:

استتیک ( زیبایی شناسی یا حسانیات ) ، ادراک حسی ، دیالکیک هگلی و دیالکتیک منفی

نویسندگان