تامل در مرگ و نظام هستی در شعر گورستان دریایی پل والری و رباعیات خیام

سال انتشار: 1391
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 607

فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_LRR-3-3_007

تاریخ نمایه سازی: 16 شهریور 1395

چکیده مقاله:

اندیشه دربارهٔ مرگ، ساختار هستی و راز آفرینش از مهمترین موضوعات فلسفی هستند که گاه به قلمرو شعر و ادبیات نیز راد یافته اند. پل والری، شاعر فرانسوی قرن بیستم و حکیم عمر خیام نیشابوری، شاعر نامآور ایران در قرن پنجم هجری، باوجود تفاوت در دوردهای تاریخی شان،دیدگاههای فلسفی و رویکرد همانندی به مسئلهٔ مرگ و نظام هستی دارند. أحد -3: والری در شعر «گورستان دریایی» چشم اندازی دریایی را که نمادی از بیکرانگی روح انسانی است، توصیف می کند. شاعر هر چند شوکت جهان هستی و آفرینندهٔ آن را می ستاید اما از فنای روح انسانی، آزرده و پریشان است. خیام نیز در «رباعیات» خود، با اتخاذ موضع لاادری گری دربارهٔ فلسفهٔ هستی و مرگ،پرسشگری در راز کاینات را بیهودد میپندارد. در این مقاله، ضمن بررسی جهان اسطوردای والری و خیام، با بهردگیری از روش تحلیلی - مقایسه ای نشان خواهیم داد که آیا نگاه این دو شاعر نسبت به مفاهیم مرگ و نظام هستی حاصل هراس آنها از مرگ است یا از دغدغهای هستی شناختی سرچشمه می گیرد. همچنین، با رویکردی پدیدار شناختی دیدگادهای فلسفی آنان را نسبت به رازهای جهان آفرینش بررسی خواهیم کرد.

نویسندگان

محمدرضا محسنی

استادیار گروه زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک، ایران

محبوبه فهیم کلام

استادیار گروه زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه آزاد اسلامی ،واحد اراک، ایران