فرجامگرایی و جلوه هایی از ارتباط آن با نقد کهن الگویی در ادب فارسی

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 497

فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_LTG-1-2_003

تاریخ نمایه سازی: 23 آبان 1397

چکیده مقاله:

پذیرش این واقعیت که برخی از موارد سن6تی یا کهن الگویی موجود در متن، باعث ایجاد پیوند آن متن با متون دیگر و نیز موجب ارتباط ذهن و جامعه میشود و به ما کمک میکند تا بتوانیم با بسط تصاویر ادبی، دایره مفهومی متن را وسعت ببخشیم. اسطوره ها، سمبلها و کهن الگوها، همچنانکه در پیوند با سایر اجزای کلام، بین اثر ادبی و خواننده، ارتباط برقرار میکنند از چنان استقلالی برخوردارند که گاه ما را به روایتهای تاریخ زندگی بشر، رهنمون میسازند. حرکت نظام مند اسطوره ها و سمبول های کهن الگو، گاه یادآور دیوان و دنیای دوزخی است و گاهی هم ذهن را متوجه ایزدان میکند و انسان را به مکاشفه وامیدارد و بهشت را یادآور میشود. از آنجا که الگوهای اسطوره ای با تجربه بشر در گذر زمان درآمیخته اند؛ همواره بین کهن الگو ها و زندگی انسان ارتباط نزدیکی وجود دارد. در سایه این ارتباط، ما درک و دریافت صحیحتری را از فرجام کار جهان و انسان، خواهیم داشت. ارتباط برخی از کهن الگو ها با دنیای آپوکالیپتیک و تقابل آن با دنیای دوزخی، در بسیاری موارد، دستمایه شاعران و نویسندگان در خلق تصاویر خاصی شده است که بررسی آن به حوزه نقد کهن الگو یی مربوط میشود. در این جستار میکوشیم با طرح بحث معنا در نقد کهن الگویی، به مرزهای ارتباط این نوع نقد با فرجام گرایی قدم بگذاریم و با تشریح سه گروه از تصاویر نظام کهن الگو ، ارتباط فرجام گرایی با این بخش از نقد را روشن نماییم.

نویسندگان

علی ضیاءالدینی دشتخاکی

عضو پژوهشکده فرهنگ اسلام و ایران، دانشگاه شهید باهنر کرمان

ابوالقاسم قوام

دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فردوسی مشهد