کثرت نوعی انسان نزد فیض کاشانی

سال انتشار: 1391
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 803

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_ORJ-1-1_005

تاریخ نمایه سازی: 9 اسفند 1393

چکیده مقاله:

وحدت نوعی انسان نزد برخی از فیلسوفان مسلمان اصلی مسلم بوده است، بدون آنکه دلیلی بر این مدعا ارائه نمایند. گروهی نیز درصدد اقامه برهان بر وحدت نوعی برآمدند . در مقابل برخی از فیلسوفان، براهینی بر کثرت نوعی انسان عرضه نمودهاند، اما دو نقص در کارشان وجود داشت: نخست آنکه مبانی و مبادی مناسب را برای تبیین کثرت نوعی انسان در اختیار نداشتند و دوم آنکه دیگر مسائل مرتبط با انسان را از جمله حدوث نفس، سازوکار اخلاقی انسان و اتحاد عاقل ومعقول را فارغ از کثرت نوعی انسان مطرح میکردند. با ظهور ملاصدرا و تأسیس حکمت متعالیه، دو نقیصه فوق برطرف شد، اما همچنان به لحاظ روشی و محتوایی میتوان ایده کثرت نوعی را توسعه و تعمیق بخشید؛ فیض کاشانی نیز با رویکرد جدیتر به آیات و روایات توانسته فلسفه ملاصدرا را در با ب کثرت نوعی انسان توسعه دهد. گفتنی است هرچند فیض کاشانی، در طرح کثرت نوعی انسان از آیات و روایات مدد میگیرد، اما این به منزله تقدم مشی فلسفی بر نگاه روایی نیست؛ بنابرآنکه فیض در بیشینه اقوالش مشی روایی را مقدم بر نگاه فلسفی میدارد و بر اساس آن، در مباحث فلسفی و عرفانی خویش، درصد تبیین دلالتهای پنهان فلسفی و عرفانی روایات و آیات برمیآید. در این جستار نخست امکان طرح ایده کثرت نوعی انسان نزد فیض بر پایه مبانی حکمت متعالیه عرضه میشود و در گام بعدی تصریحات فیض بر کثرت نوعی انسان مطرح میگردد.

نویسندگان

عبداله صلواتی

مدرس دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی