تحلیل رویکردهای انتقادی روشنگران ایرانی به شعر کلاسیک

سال انتشار: 1390
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 536

فایل این مقاله در 26 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PLL-9-20_007

تاریخ نمایه سازی: 5 آذر 1393

چکیده مقاله:

در نود سال اخیر، تکرار انتقاد از شعر کهن فارسی در حوزه های مختلف فکری، فرهنگی، ادبی و...، به این انتقادها وجهی گفتمانی داده است؛ به گونه ای کهبه عنوان مثال در بررسی آرای شاعران نوگرایی چون نیما یوشیج و احمد شاملو، با «گفتمان انتقاد از شعر کهن» مواجهیم. گفتمان، مجموعهای از گزاره هاست که در یک بازه زمانی، به طور منسجم درباره موضوعی خاص بیان می شوند و زبان را در آن زمینه تجهیز می کنند . در تبارشناسی که مهمترین رویکرد روششناختی میشل فوکو در تحلیل گفتماناست، با بازگشت به سرچشمه های شکل گیری و طبیعی سازی گفتمان، بسیاری از رویکردها و گزاره ها، ساخت شکنی، تحلیل و آسیب شناسی می شوند . مقالهحاضر نیز بر آن است که با بررسی، طبقه بندی، تحلیل انتقادی و آسیب شناسی رویکردهای انتقادی پنج تن از معروفترین روشنگران ایرانی در قرن سیزدهمهجری (نوزدهم میلادی)، زمینه های شکل گیری و طبیعی سازی بسیاری ازانتقادها به شعر کهن فارسی را نشان دهد . در این مقاله از روش توصیفی -تحلیلی با رویکرد انتقادی استفاده شده است. براساس یافته های این پژوهش، روشنگران ایرانی با معیار اثبات گرایی علمی، تقلیل ادبیات به کارکرد سیاسی اجتماعی، علمی و مادی، نگاه اثباتی به زبان و توجه به رسانگی زبان ادبی برای اطلاع رسانی، آموزش و تبلیغ، تعمیم معیارهای علوم تجربی و زیست شناختی به عناصر ادبی و ... به نقد شعر کهن فارسی پرداختند و انتقادهای خود را در چهارچوب مفاهیمی چون برجسته نمایی، حاشیه رانی، تقابل، کلشیه سازی، سوء تشخیص و... طبیعی سازی کردند.

نویسندگان

رضا چراغی

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان

احمد رضی

دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان

علیرضا نیکویی

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان