دیزاین تالیفی و دیزاینر مولف

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 616

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PYKR-4-7_001

تاریخ نمایه سازی: 4 تیر 1398

چکیده مقاله:

در عرصه ی ادب و هنر، مولف و تالیف از جمله واژه های بحث برانگیز بوده و هستند. جایگاه محوری مولف در دوران مختلف از جنبه های متفاوت، مورد توجه قرار گرفته است. در دوران معاصر نیز نظریه های نقد ادبی درباره ی جایگاه مولف، سهم به سزایی در شکل گیری دیدگاه های جدید داشته اند. مایکل راک، طراح و محقق، با انتشار مقاله ی طراح به مثابه ی مولف بحثی را در دنیای طراحی پیش کشید که تا پیش از آن با چنان صراحتی درباره ی طراحی مطرح نشده بود. تا آن زمان، اکثر بحث های مولف مدار و انتقادی نسبت به جایگاه مولف، مربوط به حوزه ی ادبیات می شدند. در پژوهش حاضر که به شیوه ی تحلیلی و با تکیه بر منابع مکتوب و مصاحبه ای تدوین شده، به این پرسش پرداخته شده است که نظریه ی طراح به مثابه مولف دارای چه ابعادی است و در فرایند طراحی چگونه به کار می آید . نتیجه ی حاصل از بررسی و تحلیل نظریه های مولف مدار و رویکرد طراح به مثابه مولف نشان می دهد که تالیف در طراحی از آن جا قابل طرح است که برخی از طراحان در هدایت یک پروژه ی گروهی طراحی، ردپای خاص خود را در آن پروژه به جای می گذارند؛ تشخصی که مخاطب آن را تشخیص می دهد و عامل تمایز یک طراح از دیگری است.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

شادی طاهرخانی

مدرس دانشکده هنر دانشگاه شهید چمران اهواز - ایران

سودابه صالحی

دانشیار دانشگاه هنر تهران- ایران

مراجع و منابع این مقاله:

لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :
  • استراس، آنسلم. کربین، جولیت (1390)، اصول روش تحقیق کیفی: نظریه ...
  • ایگلتون، تری (1379)، پیش درآمدی بر نظریه ادبی، ترجمه عباس ...
  • بارت، رولان (1386)، لذت متن، ترجمه ی پیام یزدانجو. تهران: ...
  • بنیامین، والتر (1392)، مولف به مثابه ی تولیدکننده: با دو ...
  • پاینده، حسین. (1385). مرگ مولف در نظریه های ادبی جدید، ...
  • پیراوی ونک، مرضیه و حکیم، اعظم (1392)، مولف به مثابه ... [مقاله ژورنالی]
  • پین، مایکل (1382)، فرهنگ اندیشه انتقادی، ترجمه ی پیام یزدانجو، ...
  • راک، مایکل (1390)، طراح به مثابه مولف، ترجمه ی مرجان ...
  • رمضانی بارکوسرا، روح الله (1392)، تغییرات در تجربه و کارکرد ...
  • زاگمایستر، استفان (1388)، درباره ی طراح بودن، ترجمه ی آریا ...
  • فرهنگ دهخدا (1379)، تهران: موسسه ی انتشاراتی دهخدا. ...
  • فوکو، میشل (1393)، تئاتر فلسفه، ترجمه ی نیکو سرخوش و ...
  • کوک، پم (1377)، نگره ی مولف: نگره ی مولف بعد ...
  • نوروزی طلب، علی رضا (1385)، اصالت متن به مثابه ی ...
  • وارد، گلن (1384)، پست مدرنیسم، ترجمه ی علی مرشدی زاد. ...
  • هولیس، ریچارد (1386)، تاریخچه ای از طراحی گرافیک، ترجمه ی ...
  • AIGA. (2014). What is graphic design. Retrieved 24 Auguest 2015, ...
  • Anderson, B. (2003). Imagined communities. New York, NY: Verso Press. ...
  • Barthes, R. (1977). Image, music, text. London, UK: Fontana Press. ...
  • Focault, M. (1980). Languege, counter memory, practice. New York, NY: ...
  • Lewis, K. (2015). Graphic design for architects. London: Routledge. ...
  • Lincoln, E. (2003). Invention and authorship in early modern Italian ...
  • Lupton, E. (2012). The designer as producer. In A. Blauvelt ...
  • Lupton, E. & Miller, J. A. (2009). A going concern. ...
  • Magill, F. N. (1974). Cyclopedia of world authors. Englewood Cliffs, ...
  • Poynor, R. (2003). No more rules: Graphic design and postmodernism. ...
  • Rock, M. (1996). The designer as author. Eye magazine, 20, ...
  • Rock, M. (2002). The designer as author. In M. Bierut, ...
  • Rock, M. (2013). Fuck content. In M. Rock (Eds), Multiple ...
  • Rock, M. (2013). Multiple Signatures: on Designers, Authors, Readers and ...
  • Sarris, A. (1968). The American Cinema: directors and directions. Boston, ...
  • Scheddin, Y. S. (1995). Reputations: Josef Muller-Brockmann. Eye magazine, 19, ...
  • Wimsatt, W. K, Breadsely, M. C. (1946). The intentional fallacy. ...
  • Wimsatt, W. K, Breadsely, M. C. (1957). The affective fallacy. ...
  • نمایش کامل مراجع