مبانی اندیشه فردریشنیچه و اقبال لاهوری با تاکید بر انسان شناسی و فلسفه سیاسی

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 497

فایل این مقاله در 28 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_QPSS-2-8_007

تاریخ نمایه سازی: 15 اردیبهشت 1397

چکیده مقاله:

در این نوشتار، مقایسه اندیشه نیچه و اقبال لاهوری در چهاربعد معرفت شناسی، هستی شناسی، روش شناسی و انسان شناسی مقصود قرار گرفته است. درحالیکه نیچه با هر سه مولفه نخست، سر ستیز دارد، اما لاجرم میتوان از وجود هر چهار محور شناخت در اندیشه وی سخن گفت. معرفت شناسی عقل ستیز، هستی شناسی الحادی و نامعناباور متکی بر مفهوم قدرت، روش شناسی متکی بر شهود غریزی- و نه شهود الهی- و انسان شناسی طبیعت گرای متکی بر مفهوم غریزه در نزد نیچه در برابر معرفت شناسی عشق محور، هستی شناسی توحیدی، روش شناسی ترکیبی مشتمل بر عقل، علم و اشراق و انسان شناسی عشق بنیاد اقبال قرار میگیرد. اما وجوه تشابه در چهار محور فوق الذکر در اندیشه این دو فیلسوف- شاعر قابل شناسایی است که این مقاله بخشی از جهد خود را بر آشکارکردن آن نهاده است. پرسش اصلی اینکه چه تفارق و تشابهی میان نیچه و اقبال در چهار محور اندیشه وجود دارد مدعای اصلی میگوید که ریوس مبنایی اندیشه آنها،عمدتا مفارق هستند، اما تشابهاتی نیز هرچند مختصر با یکدیگر دارند. شناخت مبانی مزبور، الزامی برای درک فلسفه سیاسی دو متفکر مورد مطالعه است. این مقاله از روش اسنادی با رجوع به منابع عمدتا کتابخانه ای بهره برده است

کلیدواژه ها:

معرفت شناسی ، هستی شناسی ، روش شناسی و انسان شناسی

نویسندگان

شجاع احمدوند

استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

محسن سلگی

دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی