تحول تفکر سیاسی در گفتمان پسامدرن

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 334

فایل این مقاله در 19 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_RNM-2-17_009

تاریخ نمایه سازی: 19 شهریور 1396

چکیده مقاله:

گفتمان سیاسی پسامدرن، کار خود را با نقد مدرنیته سیاسی آغاز میکند. مدرنیته سیاسی بدنبال یافتن مبنای استوار وبدیهی برای مفاهیم سیاسی مدرن بود و سرانجام آن مبنا را در شناختشناسی عقل باورانه و جهانشمول روشنگری یافت. اتصال مفاهیم سیاسی مدرن با شناختشناسی روشنگری باعث شد تا به نام عقلانیت برداشتی یگانه و عام از این مفاهیمبهوجود بیاید. حاصل این کار طرد (دیگرانی) بود که خارج از چارچوب این مفاهیم قرار داشتند، از اینرو به طرد و حاشیهسازی (تفاوتها) منجر شد. اشتباه عمده سیاست مدرن در این نکته نهفته است که برای مفاهیم سیاسی، جستجویشالودهها و مبانی بدیهی است و دست آخر آن شالودهها را در شناختشناسی عقلباورانه و جهانشمولگرای روشنگری یافت. همین مسیله دلیلی شد تا برای هریک از مفاهیم سیاست مدرن (مثل آزادی، حقوقبشر، عدالت) تنها یک تعریف علمی و صادق وجود داشته باشد. گفتمان سیاسی پسامدرن، در مقابل با نفی هرگونه ذاتگرایی و مبناانگاری رو بهسویمسیولیتطلبی نسبت به دیگری و گسترش افقهای برابرطلبی دارد. در حوزه سیاسی، گفتمان پسامدرن، منادی گذار از فراروایتهای سیاسی مثل، ایدیولوژیهایی همچون مارکسیسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم و مکاتب سیاسی است که ادعای رهاییسازی، سعادت و خوشبختی انسان را دارند.

نویسندگان

مصطفی انصافی

دانشآموخته کارشناسیارشد اندیشهسیاسی، دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران