بررسی نقش دادگاه لاهه درباره ملی شدن نفت

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 507

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

LAWHAMAYESH01_115

تاریخ نمایه سازی: 17 آبان 1396

چکیده مقاله:

در شرایط فقدان جامعه مطلوب، بستر مناسبی به منظور ارایه برنامه موثری برای بهرهبرداری از امکانات منابع طبیعی در جهت توسعه فراهم میشود. در کنار شرایط نامطلوب ناشی از ساختار دولت رانتیر، یکی از عوامل توسعهنیافتگی کشورهای دارای منابع و ذخایر نفتی تاکید بر توسعه نفتمحور است. در سالهای 1333 تا 1357 دولت ایران با اتکا به رانت نفت برنامه وسیعی برای نوسازی و صنعتی کردن کشور طراحی کرد. در نیمه دوم دهه 1340 مشکلات اقتصادی و سیاسی، الگوی توسعه نفت محور را با مشکل مواجه ساخت که در دهه 1350 این مشکل بسیار جدی نمایان شد. در ذیل ابعاد مختلف این مشکل، که از موانع توسعهیافتگی ایران محسوب میشود، بررسی شده است. مرحله توسعه نفتمحور بادوام و پایدار نیست؛ زیرا ساختار و فرهنگ رانتخواری، با سرعت، نهاد دولت را از درون پوسیده میکند و آن را در اجرای وظایفش ناتوان میسازد. در کشورهای نفتخیز توسعهنیافته و درحالرشد، توسعه نفتمحور سبب بروز ناهنجاریها و مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گوناگونی میگردد که نهایتا به صورت موانعی در برابر توسعه سیاسی و اقتصادی این جوامع درمیآیند. در سطح سیاسی، رانت نفت سبب جدایی نهاد دولت از بدنه جامعه و پیدایش ساختارهای استبدادی میگردد .ماهیت و کارکرد دیکتاتوری دولت شکاف بین دولت و جامعه را تقویت و نهادهای جامعه مدنی را تضعیف میکند. از سوی دیگر، مشکلات اقتصادی و سیاسی توسعه نفتمحور با سرعت در بدنه جامعه گسترده میشوند و سیاست نوسازی آمرانه را با موانع سیاسی و اجتماعی روبهرو میسازند. مجموعه این عوامل، بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را تشدید میکنند و حکومت کردن را برای دولت دشوار و پرهزینه میسازند در جوامعی که دولت عمدتا بر جمعآوری مالیات متکی است، وابستگی دولت به ساختار اقتصادی و اجتماعی قوی است. این امر انگیزههای نیرومندی برای دموکراتیزه شدن نظام سیاسی کشور بهوجود میآورد. برعکس در نظامهایی که تحت سلطه مالکیت و مدیریت دولتاند این انگیزه بسیار ضعیف است. به همین ترتیب، در اقتصادهای رانتی، که بخش بزرگی از درآمد دولت از محل صادرات کالاهایی مانند نفت و الماس است، درجه وابستگی دولت به طبقات اجتماعی کم است. این امر سبب استقلال مالی دولت میگردد و انگیزه دموکراتیزه شدن نظام را تضعیف میکند.منابع نفت ذخایر با ارزشی هستند که جزء ثروت ملی محسوب میشوند، اما تجربه نشان داده است که در بسیاری کشورهای صاحب منابع انرژی، این ماده سبب اختلال در توسعه شده است. از سویی شاهد بودهایم که کشورهایی که فاقد ذخایر ارزشمندی نظیر نفت هستند مانند مالزی، کره جنوبی و ...، به پیشرفتهای بسیاری نایل آمدهاند، اما بعضی از کشورهایصاحب نفت مانند ایران به لحاظ توسعه اقتصادی از این کشورها عقب ماندهاند .عقبماندگی نسبی کشورهای صاحب ذخایر نفت را نمیتوان به حساب ذخایر باارزش آنها نهاد، بلکه باید آن را در چگونگی مصرف درآمد حاصل از آن ذخایر و نیز استراتژی توسعهای صرفا متکی بر نفت جستجو کرد.

نویسندگان

فریدون اکبرزاده

هییت علمی دانشگاه آزاد اهواز .دانشگاه آزاد اسلامی.اهواز. ایران

ولی محمد نورانی

دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلیج فارس، خرمشهر، ایران